مردم ولایتمدار و شهید پرور روستای گرجی‌محله بهشهر با برگزاری تجمعات مسالمت آمیز، مخالفت شدید خود را با مصوبه الحاق گرجی‌محله به رستمکلا اعلام کردند.
روستای گرجی‌محله از توابع بخش مرکزی و در ضلع غربی بهشهر قرار داشته و و دارای بحدود هشت هزار جمعیت است .
روستای گرجی‌محله دارای قدمت حدود ۴۱۵ ساله است و در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نقش آفرینی های فراوانی را نموده و اینک مردم این روستا با قابلیت های فراوان سیاسی ، اقتصادی و نیروی انسانی خواستار تبدیل به « گرجی شهر » می باشند .
مردم این روستا که به شدت با الحاق به رستم کلا مخالف هستند در تجمعات خود با حمل پلاکاردهایی تبعیت خود را از مقام معظم رهبری اعلام و وفاداری حود به آرمان های امام راحل را به مسئولین یادآور می شوند و در عین حال از دولت می خواهند مانع از تضییع حق آنان شود .
متاسفانه برخی رسانه ها با نادیده انگاشتن حق قانونی اعتراض مردم این روستا حقیقت را به گونه ای دیگر وانمود می کنند در حالی که این روزها مردم گرجی محله یکصدا مخالف الحاق به رستم کلا می باشند .
هفته گذشته خبری با عنوان “کشمکش برای الحاق گرجی‌محله به رستمکلا در شرق مازندران” روی خروجی یکی از خبرگزاری ها قرار گرفت که واکنش‌های مختلفی را با خود به‌همراه داشت.
یکی از این واکنش‌ها، جوابیه‌ای است که از سوی بیژن محمدی‌گرجی منتخب اول چهارمین دوره انتخابات شورای اسلامی گرجی‌محله، می باشد که زوایای بیشتری را از این موضوع به اثبات می رساند .
رئیس شورای اسلامی گرجی محله نوشته است :
آنچه ما را ترغیب به پیگیری موضوع انتشار آن مقاله کرده است عشق و محبتی است که به جملگی شهروندان شهرستان بهشهر اعم از گرجی، رستم‌کلایی و سایر مراکز جمعیتی تابعه شهرستان بهشهر داریم.
در سطر سوم آن مقاله آمده است که “در سال ۱۰۲۳ هجری قمری طی جنگی که میان ایران و گرجستان رخ داد تعدادی زیادی از گرجیها به اسارت شاه عباس صفوی درآمدند و به مناطق مختلف ایران تبعید شدند.”
در این مورد باید اعلام کرد؛ گرجستان در جملگی صفحات تاریخ از حکومت مادها گرفته تا هخامنشیان و پس از آن در دوره‌های مختلف بخش لاینفکی از ایران بزرگ بوده است و آنچه آن را از مام مهین جدا افکنده است فزون‌خواهی دولت‌های روس و انگلیس و سستی و بی‌لیاقتی سلسله قاجار و … بوده است.
همچنین نگارنده آن مقاله در همان سطر آورده است که حضور گرجیان در بهشهر به سبب تبعید اجباری است که از سوی شاه عباس اول صورت پذیرفته است.
اگر سخن نگارنده بر دشمنی گرجیها با سلسله صفوی و به تبع آن ایران را درست فرض کنیم آیا این بی‌خردی نیست پادشاهی مثل شاه عباس اول در یک حرکت خارج از تدبیر سیاسی، دشمن را با دست خود در مملکت خویش جای دهد و تخم انتقام و کینه آن مردمان را در نهاد حکومت خویش پراکنده سازد؟
تبعید دشمن (گرجیها) در خاک یک امپراطوری پرآوازه نظیر سلسله صفوی یک اشتباه استراتژیک نیست که توسط شاه عباس اول رقم خورده است؟ خانم نگارنده با قراردادن این فرضیه در دام چند اشتباه مهم در غلطیده است.
۱- گرجیها را خارجی و دشمن فرض کرده ۲- شاه عباس اول را فاقد تدبیر سیاسی قلمداد کرده است. تاریخ گواهی می‌دهد مادر بسیاری از پادشاهان صفوی از بانوان گرجی بوده‌اند و شاه عباس اول مقتدرترین پادشاه صفوی است.
نگارنده آن مقاله در سطر دیگر آورده است” اکنون پس از ۴۱۱ سال از تاریخ حضور گرجیها در بهشهر و به مصداق شعر هر کس دور ماند از اصل خویش، بازجوید روزگار وصل خویش، خواستار استقلال آیینی و نژادی و تاسیس شهری به نام گرجی‌شهر هستند.”
لازم به توضیح است مطالبه مردم شهیدپرور و ولایی روستای گرجی‌محله در تاسیس شهرداری در این روستا هیچ ربطی به گرایش‌های نژادی و نستالژی تاریخی و انگیزه‌هایی از این دست ندارد و این مردمان رشید و شهیدپرور هیچ دورافتادگی از اصل و ریشه خود ندارند که نگارنده این مضمون را به مخاطب خود القاء می‌کند.
اصل و ریشه همه ما، ایران اسلامی و ارزش‌های ولایی آن است و گرجیها با تقدیم بیش از ۴۹ شهید در دفاع از شرف و کیان ایران اسلامی و بیش از دو صد جانباز و آزادگان قهرمان، آن را شرف دنیا و آخرت خود می‌دانند.
تفکر نژادی نه در خطه شهیدپرور گرجی‌محله و نه در هیچ جایی از این خاک شهیدپرور جایی ندارد و ما خود را پیرو این آیه شریف از قران کریم می‌دانیم ” یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر والانثی و جعلناکم شعوبا و قبایلا لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم”.
در سطر دیگر از آن مقاله آمده است ” این درحالی است که دولت بنا به دلایل کارشناسی و ارزیابی‌های انجام شده از جمله اتصال آن به شهر رستمکلا، با خواسته گرجیها مخالفت و در ادامه با حذف کد روستایی و الحاق آن به شهر رستمکلا و تعریف کد و محدوده جدید برای شهر رستمکلا تاسیس گرجی‌شهر را منتفی اعلام کرد.”
آنچه که شما به‌عنوان دلایل کارشناسی یاد کردهاید و به دولت نسبت داده‌اید را باید از وجه دیگر نگریست. واژه الحاق گرجی‌محله به رستمکلا کمتر از شش ماه هست که بدین صورت کلید واژه برخی از افراد در عدم تمکین به آرا و نظر عموم مردم در آمده است.
شایسته است بدانید صرف قرابت و یا نزدیکی به یک شهر یا منطقه یا حتی یک کشور هیچ محمل حقوقی را فراهم نمی‌سازد که به زور و اجبار منطقه‌ای را جدا و یا ضمیمه به فلان خاک و یا کشور و شهر کنند و اگر فرض شما درست باشد باید کلیه مقاوله‌نامه‌ها و قراردادهای مرزی میان ملل و دولت‌ها را ساقط اعلام کرد.
دلایل تاریخی، فرهنگی، ملاحظات جمعیتی، اقتصادی و البته امنیتی مقوله‌هایی است که در یک بسته واحد درباره گرجی‌محله و رستمکلا باید به آن نگریسته شود که در باب الحاق گرجی‌محله به رستمکلا به جای خود عرض خواهم کرد.
در شش ماه اخیر در یک فرایند مشکوک و جهت‌دار، عده‌ای در گرجی‌محله با فریب و اغفال افکار عمومی، استشهادی را در گرجی محله با عنوان شهرداری مستقل اما با هدف الحاق گرجی‌محله به رستمکلا فراهم کرده‌اند و آن را به عنوان مدرکی دال بر خواست و اراده عمومی مردم گرجی‌محله به استانداری و وزارت کشور و البته هیئت دولت ارائه کرده‌اند.
آیا مدرک استشهادی شما مبنی بر نظر کارشناسی، این فریب بزرگ هست که عده‌ای به عمد، در یک پروسه غلط هیئت دولت و استانداری را در مقابل خواست عموم مردم قرار داده‌اند؟
پس از آشکارشدن این فریب بزرگ، اهالی با شتاب و عجله، استشهادی بالغ بر بیش از ۳۰۰۰ امضا فراهم آورده‌اند و تقدیم استاندار کرده و خواستار لغو و افشای این دروغ بزرگ شده‌اند. آیا انصاف است که استاندار و مسئولان شهرستان پس از اشراف بر کنه موضوع دستور به برگزاری انتخابات مستقل داده‌اند، متهم به عدم رعایت قانون شوند؟
خوب است بدانید براساس قوانین جدید جمعیت‌های روستایی بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ تا ۵ هزار سکنه می‌توانند از نعمت شهرداری برخوردار شوند و باز خوب است بدانید بسیاری از شهرها در همین مازندران دارای چسبندگی بسیار پیچیده‌تر از گرجی‌محله و رستمکلا بوده و هستند و از نعمت شهرداری مستقل برخوردار شده‌اند.
باز هم بدانید که نگارنده این سطور، به عنوان رای اول گرجی محله در چهارمین دوره انتخابات شورای اسلامی با دلایل روشن مخالف الحاق گرجی محله به رستمکلا است. و البته بدانید چهار نامزد منتخب هم با صراحت با الحاق گرجی‌محله به رستمکلا با این کمترین هم نظر هستند.
و این نشان از نظر و اراده مردم شهیدپرور و خانواده‌های معظم شهدا در مخالفت با الحاق گرجی‌محله به رستمکلا است. آیا می‌دانید نامزدهای طرفدار الحاق، در همین انتخابات شوراها در گرجی‌محله هیچ محبوبیتی نداشته و مغموم از جلب اعتماد عمومی، از دل‌های مردم هم رانده شده‌اند؟
در سطر دیگر آن مقاله آورده شده است که “موافقان این تصمیم بر این باورند که اضافه شدن جمعیت ۷ هزار نفری گرجی‌محله به ۱۱ هزار جمعیت رستمکلا، باعث تسریع در رشد و توسعه شهری و فراهم آمدن موقعیت، جایگاه و امکانات بهتر خواهد شد.”
امکانات برای چه کسی، برای رستمکلا یا گرجی‌محله؟ این سخن شما زمانی مصداق داشت که رستمکلا به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارای مزیت نسبی به گرجی‌محله باشد. از نظر اقتصادی در همین ماه گذشته شهرداری رستمکلا در پرداخت حقوق کارکنان و عوامل خدماتی خود دچار بحران و مشکل بود و این بحران بدهی مثل خون در شریان حیاتی رستمکلا در جریان است.
به لحاظ اجتماعی، فرهیختگان گرجی، در تمام عرصه‌ها اعم از زمینه‌های علمی، هنری، ورزشی و موسیقی و آیینی از سرآمدان استان هستند.
به لحاظ سیاسی، در تار و پود رستمکلا تقابل حاد سیاسی موجود است که حتی این کشمکش پس از هر پیروزی در انتخابات شهری و یا شهرستانی نه تنها مدیران ستادی را دستخوش تغییر می‌کند که حتی نیروهای صف را هم در گرداب طوفان خود اسیر کرده است. شاهد مثال، همین انتخابات شورا در رستمکلا است که مدیران شهرداری و البته مدیران مدارس را هم به چالش انداخته است.
خوب است بدانید ما و مردممان در گرجی‌محله، فارغ از این کشمکش‌های سیاسی به دنبال عمران و آبادی زادگاهمان هستیم و در صورت الحاق همین مانده آرامش در گرجی‌محله فدای تقابل‌ها و کینه‌ورزی‌ها در رستمکلا خواهد شد. اگر افزایش جمعیت آنگونه که در تصور شما هست مزیت باشد چرا نکا و گلوگاه از شهرستان بهشهر جدا افتاده‌اند و گلستان از مازندران.
در سطر دیگر آورده‌اید که” اکنون با وجود ابلاغ دولت مبنی بر ادغام شهری گرجی‌محله و رستمکلا که گرجی‌محله یکی از محلات شهر رستمکلا محسوب شود و نه یک روستا”
آیا این آن امکاناتی هست که یک جمعیت به قول شما ۷ هزار نفری با چهارصد سال پیشینه در این منطقه و مزیت‌های عینی نسبی زادگاهمان، گرجی‌محله را، محله‌ای از رستمکلا فرض کردهاید؟ کجای این عدالت است؟
در بازی قدرت در شهرستان، رستمکلا و غیر آن، به ما نیازمند هستند و ما خواهان رابطه موثر و سازنده با شهرستان بهشهر و به تبع آن رستمکلا هستیم و رشد و توسعه خودمان را نه با تحقیر در لغت الحاق بلکه همراهی و همدلی با شهرستان نه تقابل با آن می‌دانیم.
در سطری دیگر از آن مقاله آمده است” فکر عجیبی که برای برون‌رفت از مشکل موجود، به ذهن کارشناسان و مسئولان استان و بیشتر به ذهن مسئولان شهرستان خطور کرده است که باید اتصال بین گرجی‌محله و رستمکلا با کوچک کردن رستمکلا اتفاق بیفتد درحالی که رستمکلایی‌ها و گرجی‌های مخالف با شهر شدن گرجی‌محله با آن مخالف‌اند و آن را اتفاقی نادر که به نفع طرفین نخواهد بود توصیف کرده‌اند.”
آیا به نظر شما، تمایل به بهره‌‌وری از نعمات نظام مقدس اسلامی با آن همه پیشینه شجاعت که در تاریخ سی سال و اندی سال، در مردممان سراغ داریم و ردپای آن مردی و مردمی در جای‌جای تاریخ مان از قصه قتل صفیر کبیر روسیه تزاری «گریبایدف» گرفته تا غیر آن مشهود هست، کوچک کردن و خوار کردن رستمکلا است؟
این چه استدلالی است که گرفتن حقی را مشروط به خواری فلان بدانیم؟ آیا شما گرجی‌محله را حیات خلوت رستمکلا فرض کردهاید که احیای حقی را خواری و کوچک کردن آنان (رستمکلا) قلمداد می‌کنید؟
آن موافقان الحاقی که شما از آنان در گرجی‌محله سخن می‌رانید؟ در کدام پستو خزیده‌اند که تاب پاسخ به استدلال منطقی را ندارند؟ قریب به سی سالی از شهر شدن رستمکلا می‌گذرد مردم ما چه خاطره‌ای از کمک‌های رستمکلا دارند جز این که از نام و اسم و جمعیت و سایر منابع گرجی محله برای توسعه رستمکلا بهره‌برداری شد و امروز تبری از آن همه بی‌مهری را خواری رستمکلا می‌دانید ؟
در سطر آخر آورده‌اید که “در این میان برخی از اشخاص حقوقی برای پایان دادن به مشکل مذکور، مخالفان طرح الحاق را به ادامه اعتراضات و مستند‌سازی آن برانگیخته‌اند که در نوع خود بی‌نظیر است.”
بدانید آنچه که برای ما مهم است و در صدر اولویت‌های ما قرار دارد امنیت شهرستان و پرهیز از خشونت و تنازع است و در نظام مقدس اسلامی دستیابی به حق بر مدار قانون، سهل‌الوصول‌تر از آن طنابی است که ما را متهم به آویخته شدن به آن می‌کنید.
قانون‌شکنی در سیره و مرام کسانی قرار دارد که بی‌توجه به خواست مردم در یک فضای صرفا محفلی درصدد القای منویات خود به مردم گرجی‌محله و به تبع آن شهرستان هستند و یقین می‌دانم قاطبه مردم شریف رستمکلا در این رای و نظر با ما هم عقیده‌اند.
بیژن محمدی‌گرجی- منتخب چهارمین دوره انتخابات شورای اسلامی گرجی محله
شمال نیوز
با سلام وحترام
اینکه الحاق خوب باشه یا بد تصمیم گیرنده خود گرجیها خواهند بود وانچیزی که گرجیها رنج داد منفعت طلبی بعضی از اقایان در گرجی محله بود که در خفا گرجی محله را الحاق و تقدیم کرده بودند اگر الحاق خوب است چرا رودهن و بومهن که بهم چسبیده تر هستند با هم ادغام نشدند اگر قانون است برای گرجی محلهدهم خواهد بود