آشنایی مختصر با روستای پاسند در هزارجریب نکا
به قلم : محمدعلی تقی زاده پاسندی
ابن اسفندیار، طبرستان را بخشی از ناحیه ی وسیعی به نام “فرشواذگر” دانسته است:«حدّ فرشواذگر آذربایجان و سر و طبرستان و گیل و دیلم و ری و قومش و دامغان و گرگان باشد و اول کسی که این حد پدید کرد منوچهر شاه بود و معنی فرشواذ آنست که باش خوار اَی عِش سالماً صالحاً . بعضی از اهل طبرستان گویند که فرشواذ جر را معنی آنست که فرش هامون را گویند، واذ کوهستان را و گر [ به معنی جر] دریا را یعنی پادشاه کوه و دشت و دریا، و این معنی محدثست و متقدمان گفته اند به حکم آنکه جر به لغت قدیم کوهستان باشد که برو کشت توان کرد و درختان و بیشه باشد سوخرائیان را در قدیم لقب جر شاه بود یعنی ملک الجبال . و مازندران محدث است به حکم آنکه مازندران به حدّ مغربست و به مازندران پادشاهی بود چون رستم زال آنجا شد او را بکشت. منسوبان این ولایت را موز اندرون گفتند به سبب آنکه موز نام کوهیست از حدّ گیلان کشیده تا به لار و قصران که موزکوه گویند همچنین تا به جاجرم یعنی این ولایت درون کوه موزست»[۱] (۱) .
درویشعلی کولاییان(پژوهشگر اهل ساری) در مورد فرشواذگر یا فرشوادگر می گوید:«گویا نام “فرشوادگر” چون نام “مازندران” اول بار در زبان مهاجران به کار رفته است…. سنسکریت پریشاوات گر purISavat giri معرف کوه یا کوههای پوشیده از خاک نرم است. پیدا است کوه ها در منطقه “فرشوادگر” به دلیل داشتن پوششی ضخیم از خاک نرم، در رطوبت مناسب و درجه حرارت مناسب پوشیده از جنگل شده اند»[۲] (۲).
هم او با توجه به تأکید بر مستنداتی که حاکی از مهاجرت موجی از مردم مهاجر از شمال هند به ارمنستان کهن در قرون دوم پیش از میلاد دارد، معتقد است کلمه ی مازندران ریشه در زبان سنسکریت دارد و در این مورد می گوید:«نام “مازندران” نیز همانطور که گفته ایم، سنسکریت “ما زی اَیندرا” است، به این معنی:”داده های ایندرا را به عبث مگذار!”»[۳] (۳).
هزارجریب بخش مهمی از طبرستان(تبرستان) قدیم بوده است. «واژه ی “طبر” در زبان بومی به معنی کوه و طبرستان به معنی ناحیه کوهستانی است. ظاهرا از قرن هفتم و عصر مغول، اسم تبرستان از کاربرد افتاد و کلمه مازندران جای آن را گرفت. تبرستان به تمامی نواحی کوهستانی و زمین های پست ساحلی و واژه مازندران بر اراضی پست ساحلی(از دلتای سفید رود تا جنوب شرق دریای خزر) اطلاق می شد. سپس تمام نواحی کوهستانی و ساحلی را مازندران خواندند»[۴] (۴). لفظ تبرستان بعد از حمله ی مغول ها از استعمال افتاد و لفظ مازندران رواج پیدا کرد[۵](۵). از آن زمان به بعد: «مازندران به اطلاق عام به سرزمینی بین گرگان قدیم(جرجان) در غرب و گیلان و دیلمان در شرق، از طرف شمال به دریای خزر و از جنوب به بخش های شمالی سمنان و تهران گفته می شود»[۶] (۶). البته پیش از دوره ی مغول ها نیز مخصوصا در شاهنامه کلمه ی “مازندران” بارها مورد استعمال واقع شده. کولاییان در مورد تعیین محل مازندران باستان، در کتاب “کشف مازندران باستان” تمام تلاش پژوهشی خود را به کار گرفته تا نشان دهد:« به اعتقاد نگارنده، ساری و ناحیه اطراف آن و بطور کلی حوزه تجن، تختگاه جُسنفشاهیان یا همان مازندران باستان بوده است»[۷] (۷) .
البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که حتی امروزه نیز مردم کوهستان در بخش هزارجریب برای ناحیه ی جلگه ای و دشت لفظ مازندران را به کار می برند، ولی برای کل مناطق کوهستانی و جلگه ای لفظ تبرستان به کار می رفته[۸] (۸) .
اسدالله عمادی گفته است :«امروزه، فقط به بخش هایی از جنوب شهرستانِ “نکا” ، “هزار جریب” گفته می شود»[۹](۹). ولی در گذشته:«هزارجریب… حدود آن از مناطق کوهستانی سوادکوه شروع می شد و تا مرز گلستان امروزی خاتمه می یافت»[۱۰] (۱۰).
البته کولاییان نظر بدیعی در مورد واژه ی هزارجریب دارد، که خلاف گفته های مورخان گذشته و معاصر است. او نوشته :«هزارجریب ناحیه کوهستانی وسیع، شامل دودانگه و چهاردانگه، شرقی شهرستان ساری و در جنوب بهشهر است. ظاهرا “هزارجریب” را بر ساخته از دو واژه فارسی “هزار” و “جریب” دانسته اند، تأویلی که مانند بسیاری موارد مشابه دیگر اشتباه است. این نام های کهن بازمانده از زبان مردمانی است که اولین آبادگران و کشاورزان منطقه بوده اند و دوهزار سال پیش از زمان ما در منطقه سکونت اختیار کرده اند. در زبان این مردم، این اصطلاح شاید می توانست “ایزاجِیرِ(ایزاجیری)” به معنای ناحیه تند آب(ها) باشد. سنسکریت Iza به معنای “دارنده” است و jIri به معنای آب های جاری سریع السیر است. نام هزارجریب در سایر مناطق ایران فقط نام چند روستاست(سه مورد) ، روستاهایی مختلف که نام هر کدامشان هزارجریب است. اما هزارجریب ساری خود شامل چند دهستان که دهستان خود شامل ده ها آبادی است»[۱۱] (۱۱).
پاسند در هزارجریب :
امروزه، پاسند یکی از روستاهای بخش هزارجریب شهرستان نکا به شمار می آید:«شهرستان نکا در عرض و طول جغرافیایی ۳۹/۳۶ شمالی و ۱۹/۵۳ شرقی با ۱۳۷۸ کیلومتر مربع وسعت(۷۱/۵ درصد وسعت استان مازندران) و حدود ۱۰۶ هزار نفر جمعیت، دارای دو بخش دهستان و ۱۲۶ روستا در دو منطقه جغرافیایی کوهستانی و جلگه ای با بارندگی به نسبت بالا در منطقه شرق مازندران بین دو شهرستان ساری و بهشهر واقع شده است»[۱۲](۱۲). روستای پاسند در منطقه کوهستانی و در منطقه ی لایی هزارجریب نکا و در موقعیت عرض و طول جغرافیایی ۳۱/۳۶ شمالی و ۳۷/۵۳ شرقی و در فاصله ۵۰ کیلومتری از شهر نکا قرار دارد. در سرشماری سال ۱۳۹۵ حدود۷۶ خانوار و ۲۳۶ نفر ساکن گزارش شده است[۱۳](۱۳).
پاسند بخشی از لایی هزارجریب نکا بوده، و البته به لحاظ نما در قسمتی جدا شده از منطقه ی لایی (در سمت غربی امامزاده شاهرضای لایی) به عنوان تک روستا واقع شده است. البته ناگفته نماند برای ایجاد تمایز بین پاسند لایی با پاسند بهشهر(معروف به پاسند رِز یا سارو پاسند) همواره ترکیب “لایی پاسند” یا “پاسند لایی” در لفظ عامیانه و مکاتبات مورد استعمال بوده و هست. در مورد کلمه “لا” به عنوان پیشوند بسیاری از مکان به عنوان “رسوب خاک مرطوب و نرم” و همچنین به معنی “میان کوه ” نیز اشاره شده[۱۴] (۱۴) .
پاسند، به دو صورت پاسَند و پاسِند نیز تلفظ می شود ولی لفظ رایج توسط بومی های منطقه، پاسِند است. اما آقای مختار عظیمی پاسند را شکل دیگری از پازند دانسته که “زند” تفسیر و گزارشی است که بر اوستا به زبان پهلوی نوشته می شد[۱۵](۱۵). پازند شرح و گزارش ساده ی زند است.
و هم او نیز در معنی پاسند دو حدس قریب به یقین را آورده است :«پاسند :۱- آبادی پایگاه مقدس ۲- روستایی که در آن تفسیر و گزارش ساده ی اوستا انجام می شد»[۱۶](۱۶). البته برخی نیز به لحاظ سکونتگاه اولیه ی پاسندی ها(که در فاصله ای نزدیک از سکونتگاه فعلی بوده)، ریشه ی پاسند را “پاسنگ”، یعنی جایی که در پای سنگی بزرگ بنا شده نیز دانسته اند[۱۷] (۱۷).
آقای عمادی(پژوهشگر و نویسنده ی اهل ساری)، پاسند را یکی از روستاهای تاریخی و قدیمی هزارجریب نکا دانسته. او نوشته: «روستاهای تاریخی چهاردانگه، فقط “درویشان” و “پاسند” و “پارسا” و “الارز” و “کُنیم” و “وری” نیستند- این روستاها بی شماراند»[۱۸] (۱۸).
در سالهای ماقبل ۱۳۰۰ خورشیدی اقوامی در پاسند ساکن بودند که شغل اصلی آنها کشاورزی و دامداری بود و یک شبه و در اثر ظلم خان منطقه مجبور به ترک روستا شدند[۱۹](۱۹). در مورد نحوه ی واگذاری این املاک بعد از خروج رانی ها، مطالب مفصلی وجود دارد که نیاز به شرح در مقاله ای جداگانه است. این ساکنین قدیمی منطقه ی پاسند ، امروزه در “ریان” گلوگاه یا همان ریحان آباد ساکن هستند[۲۰](۲۰). ریحان آباد اسمی است که اخیرا به لحاظ مکاتبات اداری بر این روستا نهاده شده. از طول سکونت اقوام رانی تا زمان خروجشان نیاز به تحقیقات گسترده تری وجود دارد. ران مخفف ریحان دانسته شده و تغییر و تبدیل واژه ران به ریحان آباد فاقد سندیت تاریخی دانسته شده[۲۱] (۲۱).
در منطقه هزارجریب، و در روستای لترگاز، اقوامی وجود دارند که خود را از قوم “بِرزین”
می دانند. و این قوم در پاسند نیز حضور دارند و جزو مهاجرین اصلی ساکن فعلی روستای پاسند می باشند که بعد از خروج رانی ها به سکونت در منطقه ی پاسند پرداختند. خانواده های ابراهیمی، تقی زاده، میرزایی، شریفی و … از خانواده های منتسب به قوم برزین در لترگاز هستند که در سالهای نزدیک به ۱۳۰۰ خورشیدی در پاسند اسکان دایم پیدا کردند اما در مورد بَرزین یا بِرزین چند احتمال وجود دارد. یکی از این احتمال ها مربوط است به پیشینه ی دینی و مذهبی که برزین های فعلی نیز اجداد دور خود را از پیروان ادیان باستانی می دانند. در مورد دین مردم تبرستان گفته شده: «تا قبل از ورود اسلام، اکثریت قریب به اتفاق مردم این ناحیه، پیرو کیش زرتشت، پیامبر ایرانی بودند»[۲۲](۲۲) . و البته پیشتر از آن نیز به آیین مهری می زیسته اند .
از طرفی می دانیم : برزین گرشاسب، قهرمان ایرانی از نسل جمشید، از زمان نوذر تا کیکاووس می زیست و در نبرد هام آوران بخشی از مازندران را تصرف کرد. از سوی دیگر، جهن برزین، از اهالی دماوند، نخستین دهقانی است که از سوی فریدون مأمور پرستش تاج و تخت و حکمران آمل و ساری بود[۲۳](۲۳) . البته این نکته نیز قابل ذکر است که اقوام برزین در لترگاز علاوه بر اسب، از گاو نیز به عنوان سواری و باربری استفاده می کردند و گاو را زین می کردند. زین گاو در لفظ بومی ” گُو زین” گفته می شده و برخی را عقیده بر این است که به مرور گو زین به بِرزین تقلیل یافته است[۲۴] (۲۴).
از بین اقوام فعلی ساکن در پاسند مهاجرین دیگری نیز دیده می شود که از سال های ۱۳۰۰ به بعد و مقارن آن در پاسند سکونت پیدا کردند. خانواده های قربانی(از نسل نامدار) از مهاجرین منطقه ی اروست و مالخواست در بخش چهاردانگه هزارجریب ساری هستند. خانواده های رمضانپور(علی) و بابایی(ابراهیم) از مهاجرین روستای روستای دارابکلا در توابع شهرستان میان دورود فعلی و ساری سابق هستند(علی و ابراهیم برادر بودند ولی فامیلی آنها متفاوت انتخاب شده). خانواده ی شیرازی (علی محمد) اگرچه از ابچین به پاسندآمده اما اصالتا اهل شیراز هستند(پدر علی محمد از شیراز به منطقه ی لایی مهاجرت کرده). خانواده ی قلیان(سه خواهر به نام های آمنه، نجیبه، حلیمه) در چند نسل قبل از مهاجرین شیرکلا(فرزندان رجب) بوده اند. خانواده های فلاح(از نسل علی اکبر و پدرش علیجان) نیز از مهاجرین شیرکلا و ماقبل تر آن(ملا پرویز و برادرش) نیز از منطقه ی قزوین به پاسند مهاجرت کرده اند. خانواده احسان فلاح( معروف به ایسان) اصالتا اهل ملاخیل لایی بوده و از ساکنین اولیه پاسند بودند که بعد از سالهای ۱۳۰۰ خورشیدی به روستای همجوار یعنی کفکور به همراه اکبر تقی زاده کوچیدند. که ایسان همانجا سکونت دایم گزید ولی اکبر تقی زاده بعد از مدتی به پاسند بازگشت. سایر مهاجرت های اغلب از روستاهای اطراف پاسند به این ناحیه از لایی صورت گرفته است. از سالهای ۱۳۰۰ به بعد تا ۱۳۵۰ دوره ای بود که مهاجرین زیادی به پاسند آمدند که بیشتر آنها در دهه ۳۰ صورت گرفته. نامدار قربانی، اکبر تقی زاده، احمد اصغری ، ولی الله مرتضوی، ابراهیم بابایی از کفکور و رجبعلی رعیت، باباقلی، قاسمعلی، الله قلی، جانعلی مهدوی از محسن آباد و علیرضا محمدیان و سلطان میرزایی از ازرگ علی محمد شیرازی از ابچین و صفر صفری از شیرکلا آمدند، ناگفته نماند بعضی از افراد ازقبل ساکن پاسند بودند ولی بنابر دلایلی مهاجرت کرده و سپس بازگشتند، مثل اکبر تقی زاده پاسندی(۱۳۷۷-۱۲۸۰) [۲۵](۲۵). از سال های ۱۳۰۰ به بعد، افراد و اقوام زیادی در کنار هم به آبادکردن پاسند همت گماشتند و از دوره ای نیز حاج شیخ محمدحسین ابراهیمی (۱۳۵۸-۱۲۸۰)، فرزند ملا محمدابراهیم، به عنوان کدخدا بر امور جاری و اختلافات مردم نظارت داشت. ایشان درس حوزوی را آموخته بود و در منزل مسکونی پیش از ساخته شدن مسجد رسمی در پاسند خانه ای را به عنوان تکیه و حسینیه در نظر گرفته بود و خود نیز از قدرت خواندن مرثیه و خطابه نیز برخوردار بود و منبری کوتاه از ایشان و دست خط و نامه هایی که نشان از حمایت مالی ایشان از طلبه های هزارجریبی مشغول تحصیل در نجف عراق می باشد نیز در دسترس است[۲۶](۲۶). منزل ایشان نیز محل تردد مسافرین و در راه ماندگان و محل حل اختلافات و دعاوی مردم منطقه نیز بوده است. ناگفته نماند که حاج زینب محمدی(۱۳۸۴-۱۳۱۰، خواهر آیت الله حسین محمدی لایینی(۱۳۷۲-۱۳۰۱)، نماینده مجلس خبرگان رهبری در چند دوره بعد از انقلاب)، عروس ایشان و همسر حاج محمدعلی ابراهیمی(۱۳۷۵-۱۳۰۹) بوده است .
خانواده های دارای سکونت در پاسند از سالهای ۱۳۰۰ به این سو به شرح زیر هستند: بابایی، رعیت، ابراهیمی، قربانی، شریفی، شیرازی، فلاح، صفری، مرتضوی، تقی زاده، میرزایی، مهدوی، رمضانپور، اصغری، صادقی، آذرآبادی، برزین .
پاسند؛ شاهراه ارتباطی و اقتصادی :
بخشی از عمده داد و ستد کالایی در گذشته در منطقه هزارجریب از طرف دامغانی ها یا سمنانی های معروف به کامشی(در لفظ بومی منطقه) صورت می گرفته که پاسند پل ارتباطی مهمی بین منطقه ی لایی و بخش رمدانخیل تا مسیر عبوری به سمت بهشهر و نکا بوده است. کومشی ها از مسیر لایی به پاسند و از آنجا نیز به شیرکلا و رمدانخیل و سایر روستاها می رفتند. کومش به نواحی سمنان، دامغان و بستام اتلاق می شد[۲۷](۲۷). البته به کومش ها در زبان محلی “کامشی” خطاب می شود و حتی در نزدیک روستای گرگتج و رمدانخیل هزارجریب نکا چشمه ای وجود دارد که در مسیر تردد در جاده ی اصلی این روستاها قرار دارد و به نام “کامشی چشمه” معروف است. انواع اسباب و وسایل رفاهی و مورد نیاز در گذشته در کومه ای که توسط یکی از کومشی ها اداره می شد به رهگذران در گذشته داده می شد که اینک فقط چشمه و نام آن باقی است و از کومشی ها و اقتصادشان در مناطق کوهستانی خبری نیست.
در گذشته بر خلاف امروز که راه عبوری مردم لایی از پاسند منفک شده، راه عبوری و اصلی ارتباطی مردم لایی و منطقه ی هزارجریب نکا به سمت مناطق پایین دست و از جمله شهرها از پاسند می گذشته. در گذشته رفت و آمدها با پای پیاده یا با اسب به شهرهای عمده ی بهشهر و نکا صورت می گرفته که از جمله محل های اصلی خرید یا فروش محصولات و لوازم مورد نیاز مردم پاسند و سایر مردم هزارجریب بود. ناگفته نماند در سالهای سرد گذشته، ییلاق و قشلاق دامهای برخی دامداران عمده در فصل های سرد و گرم صورت می گرفته و پاسند نیز در مسیر این آمد و رفت ها بوده. گسترش این راه ارتباطی در سالهای قبل از انقلاب توسط حاج علی اصغر(محمدعلی) ابراهیمی پاسندی از بزرگان مردم هزارجریب، در آخرین دوره ی مجلس شورای ملی و با حضور دکتر کریم سنجابی در حال پیگیری بود که این امر میسر نشد[۲۸] (۲۸). البته ناگفته نماند حاج محمدعلی ابراهیمی پاسندی از چهره های فعال و شناخته شده منطقه ی هزارجریب نکاست که خدمات فراوان و ارزنده ای را برای مردم این منطقه به ثمر رسانده است.
از دهه۵۰ به بعد تردد وسایل نقلیه باری در هزارجریب نکا کم و بیش رونق گرفت و در حد محدود با همین ماشین های حمل بار، مسافرین را نیز به شهر منتقل می کردند. به مرور زمان تعدادی مینی بوس نیز در این مسیر برای حمل مسافر تردد نمودند که از دهه۶۰ به بعد رونق نسبی متوسطی به خود گرفت و وسایل نقلیه عمومی ماشینی رواج و گسترش یافت و رفت و آمد با پای پیاده یا با چهارپا از رونق افتاد. همچنین از دهه ۳۰ به بعد که حضور ماشین های حمل چوب یا وانت های حمل بار و مسافر به صورت معدود در منطقه هزارجریب و لایی مرسوم شد، در بین پاسندی ها بودند جوان هایی که رانندگی ماشین و تراکتور و مینی بوس و سایر دستگاه های جدید را آموختند و جزو اولین کسانی شدند که به حمل و نقل مسافر و بار برای اولین بار در منطقه ی هزارجریب دست زدند[۲۹] (۲۹).
چشمه ها و مراتع پاسند :
اگرچه امروزه خشک آبی گریبان بسیاری از روستاهای منطقه هزارجریب را گرفته، اما از دیرزمانی به این سو چشمه های فراوانی با نام های زیر در پاسند به چشم خورده و می خورد:
چشمه موزگل، اَستِل سر،گِلینگه، گت زمین، به بِن، مَرِز چشمه، کَل دِله، ناف چشمه، محمدعلی چشمه، اوخاره چشمه، اسب قارق چشمه، چِکِل کین چشمه، اصغری چشمه، دره په چشمه، مرز گَل چشمه، آسیو پیش چشمه، لاگ بیته چشمه، ذوالفقاری چشمه، سوما چشمه، برینگا چشمه ، پَیلم چالی چشمه، کانه کوپر چشمه، …[۳۰](۳۰) .
در تقسیم های ضمنی توسط خود مردم زمین های کشاورزی و مرتع های چرای دام ها نیز در پاسند به نام های زیر نامیده می شوند :
۱-قبرستانی( به لفظ بومی : قَورِستونی)
علت نام گذاری : حدود چهارصدسال پیش قبرستان بوده
۲- خان زمین :
علت نام گذاری: زمینی که متعلق خان محل بوده
۳- گت زمین:
علت نام گذاری: زمینی که بزرگ بوده
۴- اِف چشمه:
علت نام گذاری: زمینی که در آن درخت افرا داشته
۵- به بن:
علت نام گذاری: درخت به در آن زمین داشت
۶- عباس خانه سر:
علت نام گذاری: خانه سرایی بوده که صاحب آن شخصی به اسم عباس بوده
۷- سِر اَنجیلی:
علت نام گذاری: درخت انجیلی در آن زمین داشت
۸- پنبه جاری:
علت نام گذاری: زمین پنبه کاری بوده
۹- تِراز:
علت نامگذاری: زمین صاف بوده
۱۰- هَلی بِن :
علت نام گذاری: درخت آلوچه داشت
۱۱- چکّال آغوز:
علت نام گذاری: درخت گردو داشت که به سختی پوست می شد
۱۲- فِک استل :
علت نام گذاری: درخت بید(بیدمجنون) داشت که کنارش استخر بود
۱۳- اسب قارق:
علت نام گذاری: چراگاهی برای اسب ها بوده
۱۴- چهارهِمبازی:
علت نام گذاری چهارنفر زمین را شریک بوده اند
۱۵- یداللهی :
علت نامگذاری: شخصی به نام یدالله زمین را آباد کرده بود
۱۶- اَستِل سر:
علت نام گذاری: استخر بزرگی وسط زمین داشت
۱۷- دره په:
علت نام گذاری: زمین نزدیک درّه بوده. در این مسیر رودخانه ی بزرگ پاسند نیز جریان دارد
۱۸- بِنه سری:
علت نامگذاری: قبلا دامداری بوده
۱۹- گت بغل:
علت نامگذاری زمینی بوده که خیلی شیب و طول زیادی داشته
۲۰- گَذِر باغ:
علت نامگذاری ورودی باغ بوده
۲۱- آغوز باغ:
علت نام گذاری باغ گردو بوده [۳۱](۳۱) .
قبرستان و قلعه تاریخی پاسند :
در پاسند قبرستان های فراوانی از جمله در نقاطی به نام های بومی سوما، میان پج، قبرستانی،گلینگه وجود داشته که نشانه ای است که قرنها آنجا آبادی بوده ولی متأسفانه هیچ شجره نامه یا تاریخچه در دست نیست و یا ما نمی دانیم. ولی ظاهرا آخرین گرو قبل از ساکنین فعلی و اجدادشان عده ای در پاسند زندگی می کردند که در نقطه ای از پاسند به نام “برینگا” سکونت داشتند که همان رانی ها بودند که بعدها به روستای ران( یا ریحان آباد امروزی) نقل مکان کردند که بعد از مهاجرت یکباره ی همه ی آن قبیله، قبیله ی برزین از روستای لترگاز جایگزین آنها شدند[۳۲] (۳۲).
در پاسند، از گذشته های دور قبرستانی بوده و حتی اجداد رانی های مهاجر (از پاسند) نیز در این ناحیه دفن شده اند. این قبرستان وسعت زیادی داشته و شامل منطقه ای چند هکتاری بوده که از زمین هایی به نام بالاسرا تا چکل های ابتدای دره بعد از ناحیه ای به نام “شیشار کاتی”(ناحیه پوشیده از درختچه شمشاد) در پاسند تداوم داشته . در ناحیه ی شیشارکاتی قلعه یا دژی سنگ چین شده وجود داشته که دارای محل های نگهبانی و درب ورودی با سنگ های بزرگ یکپارچه بوده که در اثر بی احتیاطی دچار ویرانی غیر قابل جبران شده [۳۳](۳۳) .
پوشش گیاهی و تنوع حیات جانوری در پاسند :
در مناطق جنگلی شهرستان نکا اغلب گیاهان و در ختهای زیر مشاهده می شود که در پاسند نیز این موارد قابل مشاهده است: درخت ولیک( سیاه ولیک، سرخ ولیک، …) ، کُندس، بِه، تلکا، تمشک، خارمندی، اِسکِلم تَلی، دارواش، توغ، سرخ دار، سیب(سیب ترش، سیب شیرینی و …) ، شیردار، عسلما، سفید دار، کهوک، لرگ، گل گاو زبان، گل بنفشه، گل ختمی، بارهنگ، خاکشیر، گل نسترن، و… دیده می شود[۳۴](۳۴) .
عمده محصول قابل کشت در پاسند گندم، گورس، جو، لوبیا و دانه های روغنی و به صورت جزیی شالی کاری(توسط یک یا دو خانواده، با توجه به روزهای پرآبی چشمه ها و رودخانه در سالهای اخیر انجام می شد که متأسفانه به علت مشکلات کمبود آب در چند سال اخیر کاشت برنج متوقف شده است) نیز می شد. در پاسند پرورش کرم ابریشم، نخ ریسی، گلیم و جاجیم بافی در معدود سالهایی مرسوم بوده است[۳۵] (۳۵).
همچنین حیوانات و پرندگان زیر نیز در مناطق کوهستانی هزارجریب(از جمله پاسند) مشاهده شده : پلنگ، خرس، گوزن، گراز، شغال، گرگ، روباه، گربه کوهی، موش کور، موش زمینی، موش صحرایی، موش جنگلی ، خارپشت، قورباغه ، سمندر شانه دار، خرچنگ، مار، کرم شبتاب، سیرسیرک، پشه های ریز و درشت، پرستو، دارکوب، دراج، جوجه تیغی، شوکا، بز کوهی، خرگوش، دَله، دم جنبانک، غاز، قرقاول، قولا، کبوتر، قوش، کبک، کلاغ، گنجشک، هدهد، هوبره، سار یا تیکا و…[۳۶](۳۶) .
البته ناگفته نماند که مردم پاسند انواع حیوانات اهلی را نیز پرورش می دهند که می شود به گاو و گوسفند و بز اشاره کرد. برای گاوها اغلب اگر تعدادشان کم بود نام هایی بر می گزیدند که به برخی می توان اشاره کرد: عاروس، کچچل، بورخال، مارو، پرسیه، س خال، کمر، سزی، اشکو، سل، بلی زا، کمردون، گومش، عیل جه، زرین، گال دم،…[۳۷] (۳۷). همچنین برای سگ ها نیز که به عنوان نگهبان گله بودند نام های زیر را برمی گزیدند: پولاد، هیژدر، بیدار، سیار، بوش، پاپی، لایکا، جکی، گرگی، پلنگ و…[۳۸] (۳۸) .
دین و دانش مداری پاسندی ها :
پاسند یکی از نقاط مهم و تاریخی هزارجریب نکا است که جای تحقیق فراوان برای پژوهشگران برای شناخت موقعیت تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی آن می باشد. در دوره ی سکونت رانی ها در پاسند(سال های پیش از ۱۳۰۰ خورشیدی) حتی از پاسند به شهرهایی مثل بهشهر، مبلغ مذهبی و روحانی گسیل می شده است[۳۹](۳۹) . اهل درس و بحث و مکتب نیز در سال های بعد ۱۳۰۰ خورشیدی که بخش عمده ای از برزین ها و سایر اقوام مهاجر در پاسند سکونت پیدا کردند کم نبودند. مدرسه نوین نیز در سال ۱۳۴۹ خورشیدی در قالب طرح “کمیته ملی پیکار با بیسوادی” ، و با اعزام معلم هایی به نام “سپاه دانش” شروع شد(اولین معلم سپاهی دانش پاسند شخصی بود به نام علی منتظری که همچنان در قید حیات است و دارای ارتباط با اهالی پاسند می باشد) و از آن سال به بعد مدرسه دوره ی ابتدایی همواره دایر بوده، اما برای گذر دوران تحصیلی راهنمایی و متوسطه به روستاهایی مثل شیرکلا یا مدارس شبانه روزی در لایی مراجعه می شده. در صورت فراهم بودن شرایط برای ادامه تحصیل، بهشهر و نکا عمده شهرهایی بودند که تحصیل کردگان پاسندی برای پیگیری امور تحصیلی مراجعه می کردند. تعدادی از جوان های قدیم پاسند در محضر علمای بزرگی همچون آیت الله شیخ محمد کوسانی(۱۳۵۱-۱۲۶۷) درس آموختند. و نیز از شاگردان آیت الله محمدی لایینی در زمان دایر بودن حوزه ی لایی در روستای ملاخیل بودند. امروزه نیز پاسندی های اهل علم و دانش در حوزه ها و دانشگاه های بسیاری مشغول دانش افزایی هستند .
اهالی روستای پاسند در دوره ی جنگ تحمیلی(ایران و عراق) با توجه به اینکه کل جمعیت ساکن و غیر ساکن آن در زمان جنگ به ۲۰۰ تن هم نمی رسید ۵ شهید به نام های : علی مهدوی(۱۳۶۵-۱۳۴۸)، عباسعلی شیرازی(۱۳۶۵-۱۳۴۳)، حیدر رعیت (۱۳۶۶-۱۳۴۷)، محسن قربانی(۱۳۶۷-۱۳۴۸) و شعبان اصغری (۱۳۶۷-۱۳۴۲) تقدیم دین و میهن خود نمودند و تعدادی جانباز نیز تقدیم نمودندکه یکی از آنها حاج محمدابراهیم ابراهیمی پاسندی(۱۳۸۲-۱۳۳۰) بود که در اثر عوارض ناشی از شیمیایی شدن در دوران جنگ به طرز شهادت گونه دار فانی را وداع گفت. ایشان دارای تبحر فراوان تجربی در اعمال جراحی سرپایی در سطح شهرستان نکا بودند و در دوران جنگ و بعد ان خدمات فروانی به مردم نمودند. ناگفته نماند خانواده کربلایی قربان قربانی(تولد ۱۳۱۸ ) علاوه بر تقدیم یک شهید(محسن قربانی)، یک جانباز(سعید قربانی) نیز از جمع پر افتخار خاندان خود تقدیم نمودند.
تا پیش از شهادت علی مهدوی، اهالی بزرگسال پاسند بعد از فوت جهت تدفین به امامزاده شاه رضا در قله ی مرتفعی بر فراز روستای ملاخیل لایی منتقل می شدند و مزار پاسند به “وَچه مِزار”(مَزار کودکان) معروف بود که پس از دفن شهید مهدوی در این مزار ، نام آن به “شهید مِزار”( مزار شهید) تغییر پیدا کرد و از آن پس کلیه ی فوت شدگان از هر سنی در این مزار شهدا دفن می شوند. خواهر آیت الله حسین محمدی لایینی(۱۳۷۲-۱۳۰۱) یعنی حاج زینب محمدی(۱۳۸۴-۱۳۱۰) ؛ همسر حاج علی اصغر(محمدعلی) ابراهیمی پاسندی(۱۳۷۵-۱۳۰۹)، سالها ساکن روستای پاسند بوده و همین امر باعث رفت و آمد و خویشاوندی های فراوانی بین خانواده های محمدی و ابراهیمی و سایر اقوام منطقه ی لایی شده است. قبر ایشان(حاج زینب محمدی) به همراه همسرشان در مزار شهدای پاسندمی باشد .
آداب و رسوم و فرهنگ و سنت های مردم پاسند هزارجریب و حتی مراسم پاسداشت مردگان و عزاداری و تعزیه گردانی و … در این روستا در نوع خود از غنای بالایی برخوردار است که هر کدام از موضوع های مرتبط با این روستا نیازمند مقاله ای مفصل و جداگانه است. روستای کوچک و دیدنی پاسند، دارای افراد فرهیخته و تحصیل کرده ی فراوانی است و اهل هنر و دانش در این سرزمین بهشتی کم نیستند. در وصف روستای پاسند و مردم آن از همین قلم آمده :
مرا غیر پاسند موطن کجاست ؟
به جز او هر آنچه گزینم خطاست
جهان گر بهشت مُعلّا شود
مرا بِه که پاسند اولا شود
که پاسند جان و جهان من است
بِهین جایگاه و امان من است
هر آنچَ از بهشتِ بَرین گفته اند
هر آنچه از آن و از این گفته اند
نباشد به وصفی که پاسند هست
دل من از این گفته خرسند هست
بهشت زمین، دیهِ پاسند ماست
اگر صد غُلُو هم بگویم رواست
پُر از مردم دین و فرهنگ دار
همیشه به هر فصل سرگرم کار
به پاسندِ ما هر که یک روز گشت
پشیمان از این گشت هرگز نگشت
ز خُرد و کلان اهل علم اند و دین
بر این مردم نیک سیرت هزار آفرین
هر آنچه ز خوبی کنم کم بُوَد
ز دریای احسانِ شان نَم بُود
ندارند بر خانه شان هیچ در
هر آنکس که آید، به بالای سر
به نیکی و خوبی همه شُهره اند
درخشنده تر از مَه و زُهره اند
ز مهر یکی شان جهان روشن است
هر آنجا که پا می نهی گلشن است
اگر گویم اش باغِ جنت رواست
سخن از بهشت هرجاست پاسند ماست
به پاسند و پاسندیان صد درود
نثار تمامی یِ شان این سرود
منابع :
- تاریخ طبرستان، ابن اسفندیار؛ چاپ اول، تهران : اساطیر ، ۱۳۸۹ ، ص۵۶
- کشف مازندران باستان؛ درویشعلی کولاییان، چاپ نخست؛ ساری: گل چینی؛ ۱۳۹۴ ، ص ۱۸
- همان، ص ۱۰۸
- مجموعه مقالات همایش بین المللی تاریخ محلی مازندران، به کوشش علی رمضانی پاچی ؛ چاپ نخست؛ ساری : هاوژین، ۱۳۹۳ ، ص ۱۹
- تاریخ سیاسی، اجتماعی مازندران …؛ حسین علی موحد؛ چاپ نخست؛ ساری: شلفین،۱۳۹۴ ، ص ۲۷
- تاریخ سیاسی، اجتماعی مازندران… ، موحد، ص ۲۷
- کشف مازندران باستان ، کولاییان، ص ۲۴۳
- تاریخ سیاسی، اجتماعی مازندران… ، موحد، ص ۴۱
- سوادکوه، دودانگه و چهاردانگه مازندران، از چشم اندازی دیگر، اسدالله عمادی، چاپ اول، ساری: نشر شلفین، ۱۳۹۳ ، ص ۱۴۹
- تاریخ محلات شهر ساری؛ سیدمهدی احمدی، چاپ سوم؛ ساری: آوای مسیح، ۱۳۹۱ ، ص ۱۰۴
- کشف مازندران باستان، کولاییان،ص ۸۴
- جاذبه های گردشگری در نکا، اکبر مقدسی ، ساری: کانون آگهی و تبلیغات سیرنگ، ۱۳۸۷ ، ص ۱۵
- نقل از : دهیار روستای پاسند؛ رضا میرزایی(پاسندی) ، متولد ۱۳۴۹ پاسند
- سواد کوه ، دودانگه و چهاردانگه مازندران… ، عمادی ، ص ۱۶۹
- پژوهش در نام های آبادی های شهرستان های گلوگاه و بهشهر؛ مختار عظیمی؛ چاپ اول؛ تهران: زعیم، ۱۳۹۰ ، ص ۷۳
- همان، عظیمی ، صص ۷۳- ۷۴
- نقل از : ابوالحسن قربانی(متولد ۱۳۲۸) ، فرزند نامدار، گفتگو در تاریخ ۲۸/۰۵/۱۳۹۵
- سوادکوه ، دودانگه و چهاردانگه مازندران… ، عمادی ، ص ۱۸۳
- نقل از گفتگو با قربان قربانی پاسندی(تولد ۱۳۱۸ ) ، ۲۲ مرداد ۱۳۹۵
- این بخش از تاریخ سکونت رانی ها در پاسند توسط آقای سعید قربانی(پاسندی، تولد ۱۳۵۰ پاسند) در دست تحقیق و تکمیل از طریق اسناد و گفتگو با بازماندگان رانی های ساکن پاسند قدیم است که در حال حاضر ساکن ریحان آباد می باشند .
- پژوهش در نام آبادی های شهرستان های بهشهر و گلوگاه، عظیمی، ص ۳۱
- تاریخی سیاسی اجتماعی مازندران… ، موحد، ص ۱۲۵
- مجموعه مقالات نخستین همایش تاریخی محلی مازندران، رمضانی ، ص ۲۱
- نقل از سعید قربانی ، متولد ۱۳۵۰ پاسند
- مجموعه مقالات نخستین همایش تاریخی محلی مازندران، رمضانی ، ص ۳۳۳
- نقل از : محمد ابراهیمی پاسندی فرزند باقر، متولد ۱۳۶۸
- نقل از : علی میرزایی( پاسندی) ، فرزند محمد، متولد ۱۳۷۴
- نقل قول از : سعید قربانی (پاسندی)
- نقل از: سعید قربانی
- نقل از : محمدحسن ابراهیمی پاسندی(متولد ۱۳۵۱ پاسند) ، فرزند محمدحسین ابراهیمی
- منبع : گفتگو با ابوالحسن قربانی(پاسندی، متولد ۱۳۲۸ خورشیدی) در تاریخ ۲۸ مرداد ۹۵
- جاذبه های گردشگری در نکا، مقدسی ، از صفحات۳۴ تا ۳۹
- نقل از : رضا میرزایی، فرزند سلطان، متولد ۱۳۴۹ پاسند
- ر.ک به : جاذبه های گردشگری در نکا، مقدسی ، صص ۴۳-۴۲
- منبع : سعید قربانی
- منبع : علی میرزایی
- منبع : سعید قربانی
- نقل از : مهدی ابراهیمی پاسندی، فرزند علی اصغر(محمدعلی)، تاریخ گفتگو : ۲۲/۰۵/۱۳۹۵
- منبع : سعید قربانی
[۱] تاریخ طبرستان، ابن اسفندیار؛ چاپ اول، تهران : اساطیر ، ۱۳۸۹ ، ص۵۶
[۲] کشف مازندران باستان؛ درویشعلی کولاییان، چاپ نخست؛ ساری: گل چینی؛ ۱۳۹۴ ، ص ۱۸
[۳] همان، ص ۱۰۸
[۴] مجموعه مقالات همایش بین المللی تاریخ محلی مازندران، به کوشش علی رمضانی پاچی ؛ چاپ نخست؛ ساری : هاوژین، ۱۳۹۳ ، ص ۱۹
[۵] تاریخ سیاسی، اجتماعی مازندران …؛ حسین علی موحد؛ چاپ نخست؛ ساری: شلفین،۱۳۹۴ ، ص ۲۷
[۶] تاریخ سیاسی، اجتماعی مازندران… ، موحد، ص ۲۷
[۷] کشف مازندران باستان ، کولاییان، ص ۲۴۳
[۸] تاریخ سیاسی، اجتماعی مازندران… ، موحد، ص ۴۱
[۹] سوادکوه، دودانگه و چهاردانگه مازندران، از چشم اندازی دیگر، اسدالله عمادی، چاپ اول، ساری: نشر شلفین، ۱۳۹۳ ، ص ۱۴۹
[۱۰] تاریخ محلات شهر ساری؛ سیدمهدی احمدی، چاپ سوم؛ ساری: آوای مسیح، ۱۳۹۱ ، ص ۱۰۴
[۱۱] کشف مازندران باستان، کولاییان،ص ۸۴
[۱۲] جاذبه های گردشگری در نکا، اکبر مقدسی ، ساری: کانون آگهی و تبلیغات سیرنگ، ۱۳۸۷ ، ص ۱۵
[۱۳] نقل از : دهیار روستای پاسند؛ رضا میرزایی(پاسندی) ، متولد ۱۳۴۹ پاسند
[۱۴] سواد کوه ، دودانگه و چهاردانگه مازندران… ، عمادی ، ص ۱۶۹
[۱۵] پژوهش در نام های آبادی های شهرستان های گلوگاه و بهشهر؛ مختار عظیمی؛ چاپ اول؛ تهران: زعیم، ۱۳۹۰ ، ص ۷۳
[۱۶] همان، عظیمی ، صص ۷۳- ۷۴
[۱۷] نقل از : ابوالحسن قربانی(متولد ۱۳۲۸) ، فرزند نامدار
[۱۸] سوادکوه ، دودانگه و چهاردانگه مازندران… ، عمادی ، ص ۱۸۳
[۱۹] نقل از گفتگو با قربان قربانی پاسندی، ۲۲ مرداد ۱۳۹۵
[۲۰] این بخش از تاریخ سکونت رانی ها در پاسند توسط آقای سعید قربانی(پاسندی، تولد ۱۳۵۰ پاسند) در دست تحقیق و تکمیل از طریق اسناد و گفتگو با بازماندگان رانی های ساکن پاسند قدیم است که در حال حاضر ساکن ریحان آباد می باشند .
[۲۱] پژوهش در نام آبادی های شهرستان های بهشهر و گلوگاه، عظیمی، ص ۳۱
[۲۲] تاریخی سیاسی اجتماعی مازندران… ، موحد، ص ۱۲۵
[۲۳] مجموعه مقالات نخستین همایش تاریخی محلی مازندران، رمضانی ، ص ۲۱
[۲۴] نقل از سعید قربانی
[۲۵] نقل از: سعید قربانی
[۲۶] نقل از : محمدحسن ابراهیمی پاسندی(تولد ۱۳۵۱) ، فرزند محمدحسین ابراهیمی
[۲۷] مجموعه مقالات نخستین همایش تاریخی محلی مازندران، رمضانی ، ص ۳۳۳
[۲۸] نقل از : مهدی ابراهیمی پاسندی ، فرزند حاج محمدعلی ابراهیمی پاسندی
[۲۹] نقل از : مهدی ابراهیمی پاسندی، تاریخ گفتگو : ۲۲/۰۵/۱۳۹۵
[۳۰] نقل از : محمد ابراهیمی پاسندی فرزند باقر، متولد ۱۳۶۸
[۳۱] نقل از : علی میرزایی( پاسندی) ، متولد ۱۳۷۴
[۳۲] نقل قول از : سعید قربانی (پاسندی) ، متولد ۱۳۵۰
[۳۳] منبع : گفتگو با ابوالحسن قربانی(پاسندی، متولد ۱۳۲۸ خورشیدی) در تاریخ ۲۸ مرداد ۹۵
[۳۴] جاذبه های گردشگری در نکا، مقدسی ، از صفحات۳۴ تا ۳۹
[۳۵] نقل از : رضا میرزایی، متولد ۱۳۴۹ پاسند
[۳۶] ر.ک به : جاذبه های گردشگری در نکا، مقدسی ، صص ۴۳-۴۲
[۳۷] منبع : سعید قربانی
[۳۸] منبع : علی میرزایی
[۳۹] منبع : سعید قربانی