روندهای سیاسی و اجتماعی منتهی به اواسط دهه هفتاد و اقبال عمومی به نسل جدید نیروهای چپ سیاسی باعث شکل‌گیری مفهوم اصلاح‌طلبی و به تبع آن اصولگرایی شد.
با نگاهی به رخدادهای سیاسی جوامع و جهان به ویژه طی دو سده اخیر می توان دریافت که چپ‌گرایی و چپ بودن خصیصه و عنوانی است که به جریانات و نیروهای معتقد به دیدگاه و خط مشی سوسیالیستی و سپس مارکسیستی اطلاق می شود؛ نیروهایی که مقابله با بی‌عدالتی و شکاف‌های اجتماعی و مالکیت خصوصی را اساس حرکت های خود قرار داده و در عرصه سیاست نیز اهداف اعلانیِ ضداستبدادی و استعمارستیزانه را دنبال می کنند.پیش از خیزش های سوسیالیستی سده نوزدهم در اروپا و آمریکا، نقطه کانونی اندیشه و دیدگاه های چپ روی لیبرالیسم و آزادیخواهی، مقابله با اشرافیت و اقتدارگرایی، در هم شکستن سنت های محافظه کارانه و نیز تحدید قدرت نهادهای مذهبی متمرکز بود.

سیر تحول چپ سیاسی به سمت اصلاح‌طلبی

به این ترتیب، در کشاکش تقابل اردوگاه های شرقی و غربی در جریان جنگ سرد، لیبرالیسم و سوسیالیسمِ متقابل، هر یک به نوعی داعیه دار چپ‌گرایی به شمار می آمدند.

چنین تناقضاتی را در عرصه سیاسی ایران پس از انقلاب نیز می‌توان شاهد بود. به موازات کنار رفتن توده ای ها و گروه های مارکسیستی، نیروهای لیبرال و ملی مذهبی ها هم دوام چندانی در عرصه سیاست نداشتند. به همین خاطر، چپ و راست سیاسی در قالب اختلاف نظر نیروهای مذهبی و انقلابی بازتولید شد تا در دهه ۶۰، حمایت از اقتصاد دولتی به عنوان مهمترین وجه ممیزه چپ ها، آنان را از راست ها و طرفداران اقتصاد بازار جدا سازد.

در دهه بعدی نقطه ثقل چپ ها دیگر اقتصاد دولتی نبود زیرا با توجه به مطالبات موجود در جامعه مفاهیمی چون آزادی بیان، حقوق عامه، جامعه مدنی، توسعه سیاسی، نفی اقتدارگرایی، نقد قدرت و … در ادبیات و گفتمان و شعارهای چپ‌های جایگاه محوری یافت.

یکی از نقاط عطف قدرت‌یابی چپ ها در دهه ۶۰، پیروزی در مجلس سوم بود اما اوضاع به کام این جریان سیاسی نماند و تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری هفتم و مجلس ششم این جریان در حاشیه قرار داشت.

چپ‌ها در انتخابات مجلس چهارم و پنجم

رد صلاحیت گسترده نامزدهای جریان چپ برای انتخابات چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی (فروردین ۷۱) باعث شد تا راست‌ها اکثریتی بزرگ را در مجلس به دست آورده و ترکیب مجلس قبلی را دگرگون سازند. در این شرایط، «مجمع روحانیون مبارز» به عنوان تشکل محوری چپ های سیاسی که خود را نیروهای خط امامی می خواندند فعالیت های سیاسی خود را به حالت تعطیل درآورد.

این وضعیت در انتخابات ریاست جمهوری ششم (خرداد ۷۲) نیز باعث شد تا چپ ها موضع سکوت را در پیش گیرند و تشکل رقیب یعنی «جامعه روحانیت مبارز» با معرفی مرحوم آیت الله «اکبر هاشمی رفسنجانی» به عنوان نامزد مورد حمایت خود، پیروزی کم مشارکتی را در این انتخابات به دست آورد.

بروز اختلافات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میان نخبگان دولت هاشمی با طیف هایی از جریان راست باعث شد تا در آستانه انتخابات مجلس پنجم (اسفند ۷۴) چپ ها سیاست قهر و سکوت را کنار بگذارند و بکوشند به موازات فعالیت تشکل تازه تاسیس مدیران دولتی با عنوان «کارگزاران سازندگی»، یکه تازی راست ها را در عرصه سیاست به چالش بکشند.

در این انتخابات، هر چند مجمع روحانیون مبارز تصمیم گرفت از ارائه لیست و حضور مستقیم در رقابت های سیاسی دوری کند اما سایر گروه های خط امامی نظیر «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»، «انجمن اسلامی معلمان»، «انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها» و … اقدام به معرفی نامزدهایی برای انتخابات کردند.

نتیجه انتخابات مجلس پنجم بازگشت چپ ها به خانه ملت با معیت کارگزاران بود به طوری که تعداد کرسی های مشترک آنان به نسبت تعداد نمایندگانِ چپ مجلس چهارم به سه برابر افزایش یافت.

اصلاح‌طلبی در میانه دهه ۷۰

پیروزی بزرگ نامزد مجمع روحانیون در انتخابات ریاست جمهوری هفتم (خرداد ۷۶) باعث شد تا این تشکل سنتی نیروهای چپ باز هم به سطح اول قدرت بازگردد؛ پیروزی که بسیاری آن را شگفت آور، واکنشی عمومی و بیست میلیون نفری به قطعی انگاری پیروزی نامزد نخبگان سنتی و تلاشی جهت دگرگونی در فضای سیاسی کشور توصیف می کنند.

البته انگاره غیرقابل پیش بینی بودن پیروزی انتخاباتی «سیدمحمد خاتمی» در انتخابات دوم خرداد ۷۶ اکنون با گذشت سال ها از وقایع آن دوره با تردیدهایی روبرو است و طیفی از روایت های سیاسی از نتایج افکارسنجی‌های صورت گرفته و نگرانی های جریان راست از ناکامی انتخاباتی که در خاطرات و گفت و شنودهای سیاسی آن زمان به چشم می آید، انگاره یادشده را زیر سوال می برد.

ورای این مباحث، سیر تحول اردوگاه چپ سیاسی موضوعی است که به صورت ویژه دارای اهمیت است. اصلی ترین مقطع و نمود این تحول، برگزاری انتخابات مجلس ششم (بهمن ماه سال ۷۸) بود که پیروزی چپ های سیاسی را تداوم داد و تکمیل کرد؛ نیروهایی که در زمستان سال ۷۸ کمتر خط امامی خوانده می شدند و خود را دوم خردادی می نامیدند.

در پیوند با پیروزی انتخاباتی خاتمی بر نامزد اصلی جامعه روحانیت مبارز یعنی حجت الاسلام «علی اکبر ناطق نوری» که مورد حمایت بسیاری از نهادها و نخبگان سیاسی حاضر در قدرت قرار داشت، بسیاری به شیوه های جدید تبلیغاتی در کمپین نامزد چپ ها اشاره دارند؛ از برگزاری نشست های انتخاباتی پرشور تا استفاده هدفمند از ظرفیت‌های موجود رسانه‌ای، جامعه دانشجویی، فرهنگیان، کارگران و … .

این شیوه ها به شکلی گسترده تر و به ویژه در شهرهای بزرگ از سوی تشکل تازه تاسیس «جبهه مشارکت ایران اسلامی» که نسل جدید نیروهای چپ محسوب می شد، مورد استفاده قرار گرفت که نتیجه آن کسب اکثریت کرسی های مجلس ششم بود. جبهه مشارکت حزبی بود که در سال ۷۷ ایجاد شد و شعار خود را «ایران برای همه ایرانیان» قرار داد.

در انتخابات مجلس ششم نامزدهای اختصاصی جبهه مشارکت بیشترین آرا را در تهران و بسیاری از شهرها به دست آوردند و به نسبت نامزدهای سایر تشکل های همسو همچون روحانیون مبارز، دفتر تحکیم وحدت، سازمان مجاهدین انقلاب و کارگزاران موفقیت چشمگیرتری را کسب کردند.

این رخدادها نقطه عطفی بود تا نیروهای جریان چپ با توجه به مطالبه عمومی جامعه مبنی بر تغییر وضعیت موجود و گشایش فضای سیاسی کشور عنوان «اصلاح طلبی» را برای خود برگزینند و ذیل این عنوان بکوشند سرمایه مشارکت و حمایت رای دهندگان پرشماری را که به ایجاد دگرگونی های مثبت در عرصه سیاست و حکومت امیدوار بودند حفظ کنند.