مصطفی هاشمی طبا در روزنامه شرق نوشت:امام جمعه بندرعباس در شبی که کنار رئیسجمهوری و استاندار هرمزگان نشسته بود، گفت «مردم نان ندارند بخورند»!
این درست مشابه جملهای بود که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، حدود دو هفته قبل درباره مردم ایران بیان کرده بود. از دونالد ترامپ کابارهدار و یار منافقان و بدسگالان دنیا که ایران را ندیده و آشناییاش با ایران و مردم آن در حد گزارشهای منافقان و افرادی شبیه به جان بولتن است، بیش از این انتظاری نمیرود، اما ادای چنین جملهای -که با واقعیت هم تناسبی ندارد- از سوی امامجمعهای که قاعدتا دروس خارج را خوانده و مردم را به تقوا دعوت میکند و در ایران زندگی میکند، هم آب بر آسیاب دشمن ریختن است و هم موجب ناامیدی مردم از انقلاب و کشور میشود.
میدانیم یک مجتهد که لزوما باید به زیور تقوا آراسته باشد، اگر بخواهد درباره مسئلهای اظهارنظر کند باید به همه منابع ممکن مراجعه کند و هرگاه به نتیجهای رسید، آن نتیجه را باید بهعنوان «ظن» خود مطرح کند و نه به عنوان «یقین»؛ آن هم هنگامی که رسانهها مستقیما آن نظریه را به تمام دنیا اعلام میکنند.
اتفاقا در آن جلسه شبانه که رئیسجمهوری گزارشی نسبتا خوب و تشریحی به مردم داد، در بیانات ایشان لغزشها و توضیحات ناکافی هم بود که میشد درراستای اصلاح، به صورت منطقی به آن ایراد گرفت مثل آن جمله که گفتند کالای ایرانی ارزان است و به این دلیل قاچاق صادراتی صورت میگیرد. کاش رئیسجمهوری این را میگفت که به دلیل کاهش ارزش پول ملی این امر رایج شده است. همچنین کاش دلایل کاهش ارزش پول ملی را که برخی از آنان به دلیل عملکرد این دولت، برخی بهدلیل عملکرد دولت نهم و دهم و برخی به دلایل دیگر، مثل ناامنی اقتصادی، تمایل به خروج سرمایه از کشور، تحریمها و ساختار اقتصاد کشور است، برمیشمرد تا گفتههایش کامل شود…
اگر در همین مورد به ایشان خرده گرفته میشد، بسیار پسندیده بود.اما در برابر آن همه خدمات این چهار دهه در زمینههای رفاه مردم، ارتقای سطح زندگی آنها و دادن یارانههای پنهان و نقدی (که نگارنده با همه آنها مخالفم) و استقلال واقعی سیاسی به گواه دوست و دشمن، فرمان خداوند را از یاد میبرند که «لئن شکرتم لازیدنکم» و صراحتا میگویند که مردم نان ندارند که بخورند.این درست چند روز پس از راهپیمایی عظیم مردم در ۲۲ بهمن و بیانیه بسیار مهم رهبر فرزانه انقلاب اتفاق میافتد که آن همه امید و فروغ و دلمحکمی به مردم میداد.شاید بگویند این لغزش زبانی است؛ حرف سمبولیک است و معنی صریحی ندارد، بلکه حکایت از مشکلات مردم دارد.
مردم اهل تحلیل و سمبلشناسی و کنایهشناسی نیستند. مردم به زبان صریح و عادی آشنایی دارند و از لفظ به معنی متداول آن استفاده میکنند و آشنا به مفاهیم هرمونیکی نیستند تا بعید را از معنی صریح استخراج کنند.
اینکه در جامعه، رفع محرومیتها بهصورت مطلق انجام نشده است و تبعیض مشاهده میشود درست، اینکه مسائلی مانند تورم در ایران وجود دارد درست، اینکه باید مردم در شرایط بسیار بهتری زندگی کنند درست، اما به جز معدود کشورهایی، در کدام کشور چنین مشکلاتی وجود ندارد؟ از یاد نبردهایم که قریببهاتفاق مردم از برق، گاز، آب لولهکشی، تلفن در انواع مختلف، بهداشت در حد قابل قبول و حتی یارانه نقدی استفاده میکنند، هرچند نگارنده شخصا با هزینهکردن ثروت کشور برای رفاه مردم مشکل دارم و معتقد به اتخاذ روشهایی برای تولید ثروت در جامعه و بهرهمندی مردم از ثروت تولیدشده هستم، اما هرگز موافق این نوع سیاهنمایی و ناامیدکردن مردم نیستم. اگر برخی فکر میکنند با این نوع سیاهنماییها میان مردم وجاهت بهدست میآورند، یقین داشته باشند که آتشی که به پا میشود، در اولین زمان دامن آنان را خواهد گرفت. گویا در این جامعه زندگی نمیکنند و اطلاع ندارند ایران دچار تحریم بیسابقه آمریکا و متحدان منطقهای آن قرار گرفته است که تمامقد درصدد ویرانی کشور هستند. چرا وقتی همه مراجع خارجی معتقدند ایران در چند سال اخیر با سیاست خارجی منطقی خود و فعالیتهای نیروهای مسلح، کشوری است که در منطقه تأثیرگذار است و سیاستهای آمریکا، صهیونیسم و ارتجاع منطقه را با شکست روبهرو کرده است؟ طبعا این استقلالخواهی هزینه دارد و صد البته سوءمدیریتها را هم نباید فراموش کرد. همچنان اعتقاد دارم هم در سیاست خارجی و هم در تصمیمات داخلی، بهویژه حوزه اقتصادی میتوان بهتر عمل کرد اما این نوع سیاهنمایی و گفتار بدون مسئولیت و بدون اندیشه و منهدمکننده وحدت مردم و شادمانکننده دشمنان را نمیتوان پذیرفت. کاش اگر تذکرات این یادداشت را میپذیرند، به همان صراحت از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و مردم عذرخواهی کنند.