شنیدن کی بود مانند دیدن
کودکیها تنها دغدغه‌ام در روزهای جبهه و جنگ پخش صدای ممتد آژیر قرمز بود وسط برنامه کودک که من با هزار ذوق و شوق بعد از تعطیل شدن از مدرسه برای تماشای آن راهی خانه می‌شدم.بعدها که بزرگتر شدم در روزهای درس و دانشگاه با دوستانی آشنا شدم که در غرب و جنوب کشور وسط بمب و خمپاره درس خواندند و صدای ممتد آژیر قرمز فقط قطع برنامه کودک نبود بلکه به دنبال آن ترک چادرهای صحرایی بود که از آن به عنوان مدرسه استفاده می‌کردند. به دنبال ان صدای دهشت‌زای بمب و خمپاره بود وافتادن قاب عکس عروس و دامادی از رو ی دیوار خاطره و این یعنی پایان یک آغاز.مرگ مادری بود باردار در میان دویدنهای هراس‌انگیزکه بعد از سالها انتظار می‌خواست کودکش را در اغوش بگیرد و برایش نغمه زندگی سر دهد وگریه مردی که مرگ عشق و زندگی‌اش او را به جنون کشانده بود .گریه مرد گفتم اما مگر یک مرد هم گریه می‌کند….اشکهای بی امان کودکی بود که در میان دود و اتش و خاک، غربتش را مویه می‌کرد.تماشای نخلهای سوخته بعداز بمباران برای من نه اما برای دوستان جنوبی‌ام دردی بود بی درمان .می‌گفتند نخلها شبیه انسانها از سر که قطع شوند می‌میرند وتماشای نخلستانهای بی سرگویی که زندگی را نفر به نفرسر بریده‌اند برایشان درد داشت.
کودک بودم و جنگ را شنیده بودم در شمال کشور ولی دوستان جنوبی‌ام قهرمانان داستانهای شنیده شده‌ام بودند که جنگ را زندگی کرده بودند و با چشم هر روز و هر لحظه هرآنچه را من می‌شنیدم آنها می‌دیدند.
زلیخا گفت و یوسف شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن(عطار)
واژه‌ها گاهی درد دارند.جنگ درد دارد.جنگ درد بشریت است .جنگ غربت دارد .غربت درد است. جنگ نفرت دارد نفرت درد است جنگ درد دارد و می‌گویند درد را از هر طرف که بخوانی درد است .اما گاه باید درد بکشی تا بمانی. گاه پیکر زخمی خاکت ،زخمهای تنت را می‌خواهدتا برایت بماند.و کم نبود کشیده شدن پنجه‌های اهریمنان برچهره این خاک اهورایی .کم نبود هجوم کفتارها بر پیکر نحیف مام وطن. کم نبود اندیشه بدان برای تصاحب سرزمین نیکان آریایی.در این میان کم نبودند قهرمانانی که سپر شدند در مقابل دیوان..آرش توران را به زانو در آورد و سیاوش ترکستان را .سردار سورنا رومیان را به مقابله ایستاد و بابک خرمدین تازیان را. سربداران مغولان را به سخره گرفتند و سرداران جانیان جهان را اگرچه بیشتر میدان‌های جنگ در جنوب و غرب کشور بود اما قهرمانانی از هر گوشه به صف شدند و در مقابل ظلم و تعدی ایستادند. سرداران و سربازانی که از شمال کشور و از مازندران سبز در جبهه‌ها ، سرخ ایستادند مایه فخر و مباهاتند و فرزندان راستین وطن و قهرمانان داستان‌های حماسی تاریخ معاصر ما که باید نسل به نسل و سینه به سینه در خاطره‌ها بمانند.
#علویان خط شکن
#کنگره شهدای مازندران