ونگ وا// سیدهسکینه محمودی- سالها پیش که به عنوان دبیر تاریخ در مدارس غیرانتفاعی نکا مشغول تدریس بودم قسمت شد که به اتفاق دانشآموزانم در اردوی راهیان نور شرکت کنم. برای ما که در شمال کشور زندگی میکردیم و حتی در روزهای جنگ و دفاع هم از منطقه جنگی دور بودیم، دیدن آن مناطق حسّ غریبی داشت. یادم میآید راوی که خود اهل همان مناطق بود، بعد از معرفی نقاطی که بازدید میکردیم، به ذکر خاطرهای پرداخت که هر از گاهی ذهنم را به خود مشغول میکند. او از شهید نوجوانی گفت که اهل یکی از روستاهای نکا بود و هنگامیکه تیر خورد با زبان محلی تنها یک کلمه از دهانش خارج شد که آنها معنی آن را نمیدانستند و وقتی فهمیدند، آخرین ندای شهید در ذهنشان ماندگار شد. شهید در آخرین لحظه و هنگامیکه در اثر برخورد تیر به زمین میافتاد فریاد زد: «آاا نناجان جان جان». من هر بار با تکرار این ندا در ذهنم به آن مادری میاندیشم که فرزندش در آخرین لحظۀ عمرش در میان آتش و خون او را صدا کرد و صورت بر خاک نهاد.
آن روزها چشم بیدار تاریخ هر روز شاهد منظرهای شگرف از حماسهها و ایثارگریهای فرزندان این مرز و بوم بود. هر روز وطن در سوگ سیاووشی، حجلۀ خون میبست، اما باز فردا اسماعیلی دیگر روانۀ قربانگاه میشد؛ غرقاب خون بود که این خاک را از پلیدی و پلشتی پاک کرد.
هنوز هم مویههای مادران داغدار بر مزار فرزندانشان را به نظاره نشستهایم. هنوز هم در میان انبوه لالاییها، لالایی مادران شهدا که با سوز دل و اشک چشم عجین شده، از پس هزارهها، از کنار گهواره کوچک اصغر و از لبان ترکخوردۀ رباب تا امروز میجوشد و میخروشد و با لالایی مادران داغدار سرزمینم پیوند میخورد و البته عرش را میلرزاند. شهدا میراثدار حقیقت خلقتند و ستارههای ظلمت شبانه، پاسبان آبروی بشریت. شهید ثمرۀ خرد نیکوی انسانیت است و مایۀ فخر و مباهات خداوند و مصداق بارز «فتبارکالله احسنالخالقین».
امروز که ما زیر سایۀ این سروقامتان آسودهایم، بر ماست که نام و یادشان را گرامی بداریم و در پرورش نسل امروز و آیندگان از افکار و اندیشههای آنان بهره بریم. رسالت تاریخ، ثبت و ضبط این اندیشههای ناب در خلال حوادث روزگار است تا مایۀ پرورش و پویایی نسلها شده و الگویی ناب به فرزندان این مرز و بوم معرفی شود. باشد که به برکت خون این مظلومان تاریخ، ظلم ظالم به سرآید.
#کنکره_شهدای_مازندران
#علویان_خط_شکن