درباره افزایش قیمت بنزین و اتفاقات بعد از آن در یکی دو روز اخیر، نکات زیر قابل تأمل است:
۱ – بعد از چهل سال تجربه مدیریتی در جمهوری اسلامی و پشت سر گذاشتن انواع بحران ها، گویا هنوز مسؤولان کشور، حتی در حد سران قوا نمی دانند که هر گونه تصمیمی که با افکار عمومی سر و کار دارد، نیازمند پیوست رسانه ای است: با افکار عمومی باید تعامل کرد، با مردم باید با استدلال سخن گفت و ادبیات اقناعی داشت.
وقتی این نکته بدیهی را نادیده می گیرند و مردم شب می خوابند و صبح بیدار می شوند و می بینند که قیمت بنزین سه برابر شده است، معلوم است که اعتراضات مردمی و ناآرامی ها شکل می گیرد و البته یک عده هم از آن بهره برداری می کنند.
عکس:خبرگزاری فارس
۲ – فارغ از مصداق کنونی، هنوز ساز و کار مناسبی برای “بیان اعتراضات” در کشور وجود ندارد؛ گو این که اساساً چنین حقی به رسمیت شناخته نشده است!
فقدان مدل اعتراضی برای بیان اعتراضات مدنی، باعث شده است که در مواقع این چنینی، شاهد هرج و مرج باشیم؛ از بستن راه ها و آتش زدن اموال عمومی تا حمله به اماکن دولتی و … .
کسانی که در طول سالیان گذشته، مانع شکل گیری احزاب مستقل، مردمی و فراگیر شده اند، عاملان اصلی هرج و مرج ها هستند چرا که اگر در کشور، به معنای واقعی کلمه “حزب” داشتیم، اعتراضات نیز در همان قالب طراحی، اجرا و مدیریت می شد. اما اکنون وقتی سیاستی مورد انتقاد است، یا شاهد “خشم فروخفته” ایم یا “انفجارهای هیجانی و ناآرامی” هایی که حتی گاه به “ناامنی” هم منجر می شود.
هنوز به این پرسش ها بنیادین پاسخ داده نشده است: چگونه و کجا می توانیم اعتراض دسته جمعی کنیم به گونه ای که هم صدایمان شنیده شود و بدان ترتیب اثر دهند و هم این که متهم به اغتشاشگری و دست نشاندگی بیگانگان و نظایر این ها نشویم؟! و اصلاً چگونه می توانیم در یک فرایند قانونی همفکران خودمان را به یک تجمع مسالمت آمیز اعتراضی در چارچوب اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دعوت کنیم؟!
۳ – وقتی تصمیمی مانند افزایش سه برابری قیمت بنزین گرفته می شود ، اقداماتی مانند مسدودسازی و محدودسازی اینترنت و شبکه های مخابراتی، شاید موقتاً به کنترل امنیتی فضا کمک کند ولی به گسترش نارضایتی ها در سطوح بیشتری از جامعه می انجامد. به عنوان مثال نوجوانانی که اساساً در ماجرای اعتراضات بنزینی نیستند و در عین حال، اینترنت بخشی جدایی ناپذیر از زندگی آنهاست نیز درگیر نارضایتی می شوند.
وانگهی مگر در یکی دو روز گذشته، وقایع اعتراضی چقدر پرحجم بودند که کل اینترنت کشور را این گونه مختل کردند؟!
این واکنش سنگین، چنین تداعی می کند که اعتراضات بسیار گسترده تر و خطرناک تر از آنی هستند که واقعاً هستند.
۴ – رهبر معظم انقلاب درباره مصوبه سران قوا درباره افزایش قیمت بنزین تصریح کرده اند: “در این کار سررشته ندارم و نظرات کارشناسان نیز متفاوت است، اما گفته بودم اگر سران سه قوه تصمیمی بگیرند از آن حمایت میکنم. سران قوا با پشتوانه کارشناسی یک تصمیم گرفتند و باید اجرا شود.”
این سخن رهبری، بار سیاسی سنگینی را از روی دولت برداشت چه آن که جریان های سیاسی مخالف دولت می کوشیدند آن را محصول تصمیم مستقل دولت قلمداد کنند و بهره برداری سیاسی خاص خودشان را داشته باشند.
مع الوصف انتظار این است که دولت بکوشد تا حد امکان اثرات تورمی این تصمیم را کنترل کند و سران قوا نیز، پشتوانه کارشناسی این تصمیم -که در بیان رهبری نیز بدان اشاره شده است- را برای مردم تشریح کنند.
۵ – ایجاد محدودیت در مسیر اطلاع رسانی رسانه های داخلی، بزرگ ترین هدیه ای است که مسؤولان مربوطه به رسانه های خارجی و مخالف نظام می دهند. واقعاً تا کی می خواهند دست و پای رسانه های داخلی را ببندند و از آنها انتظار رقابت با رسانه های خارجی را داشته باشند؟ آیا این سیاست ولو از سر مصلحتسنجی در قبال رسانه های ایرانی، محصولی جز انتقال مرجعیت رسانه ای به آن سوی مرزها دارد؟ فهم این نکته واقعاً این قدر سخت است؟!
عصر ایران؛ جعفر محمدی –