در حالی که کمتر از ۷ ماه دیگر تا انتخابات مجلس یازدهم فاصله است، فعالیتها و رایزنیهای پشت پرده احزاب و جبهههای سیاسی برای نحوه حضور در انتخابات آتی آغاز شده است.
به گزارش عصرایران، اصلاح طلبان و اصولگرایان در حال برنامهریزی برای انتخابات آتی هستند و جلسات و کارگروههای مختلف این دو جناح سیاسی اصلی کشور بار دیگر در آستانه انتخابات فعال شده است.
تکلیف اصولگرایان تا حدود زیادی مشخص است زیرا آنها با “خان” نظارت استصوابی و بحث” احراز صلاحیت نامزدهایشان” کمتر روبرو هستند و تقریبا از این بابت نگرانی ندارند؛ اما در جبهه اصلاحطلبان موضوع نحوه عملکرد شورای نگهبان در مواجهه با نامزدهای آنها نخستین مشغله و دغدغه آنهاست.
مشکل دیگر اصلاح طلبان فضای جامعه و احتمال حضور ضعیف قشر خاکستری جامعه است؛ قشری که طی ۲ دهه گذشته غالبا وقتی به میدان آمده، رای خود را به سبد اصلاحطلبان ریخته است اما با تحولات صورت گرفته در ۲ سال اخیر و مشکلات و گرفتاریهای اقتصادی طبقه متوسط و نارضایتی فزاینده آنها درباره عملکرد دولت اعتدال و فراکسیون “امید” در مجلس دهم، خان سخت دوم اصلاحطلبان، ” شکستن یخ جامعه و ترغیب مردم به حضور در انتخابات مجلس یازدهم” خواهد بود.
در صورت عبور از این دو خان، تازه خان سوم مانده است؛ که آن درباره نحوه حضور گروههای اصلاحطلب از موضع جبههای و ائتلافی در انتخابات آتی است.
احزاب و گروههای اصلاح طلب هر کدام نگرش خاص خود را درباره نحوه حضور در انتخابات دارند و به طور مشخص ۳ رویکرد درباره نحوه حضور آنها در بین گروههای این جبهه وجود دارد:
۱- رویکرد مشارکت مقدور: برخی از احزاب و گروههای اصلاحطلب معتقدند باید حتما در انتخابات آتی شرکت کرد و در صورت رد صلاحیت نامزدهای اصلی اصلاح طلبان، دیگر به سیاق دورههای گذشته اصراری بر دادن لیست کامل برای همه شهرها و مراکز استانها نباشد؛ بلکه با نامزدهای موجود باقی مانده تلاش کرد فراکسیون جمع و جور اما با کیفیتی در مجلس آتی تشکیل داد که تشکیلاتی و منظم عمل کند.
به طور مشخص “محمد رضا عارف” رییس فراکسیون امید در مجلس و رییس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان طرفدار چنین ایده و رویکردی است؛ و باید دید او که به نظر میرسد فراتر از انتخابات مجلس در اندیشه حضور در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است، تا چه میزان میتواند از جایگاه حقیقی و حقوقی خود چنین ایدهای را به کرسی بنشاند.
۲- رویکرد مشارکت مشروط: برخی گروههای اصلاح طلب اما معتقدند باید به صورت مشروط در انتخابات آتی شرکت کرد. آنها میگویند ما لیست نامزدهای اصلی و شرایط حضور خود را پیش از مساله احراز صلاحیتها معرفی می کنیم و منتظر عملکرد شورای نگهبان مینشینیم و در صورتی که تیغ تیز رد صلاحیتها مشمول حال نامزدهای اصلی شد، “با نهایت شرمندگی” از حضور در انتخابات آتی انصراف داده و دلایل آن را برای مردم تشریح میکنیم.
به نظر میرسد به طور مشخص “حزب اتحاد ایران اسلامی” و برخی شخصیتها و گروه های همسو این حزب در داخل جبهه اصلاح طلبان، موافق چنین ایدهای هستند؛ هر چند که تجربه ادوار سابق انتخابات نشان داده فعالان اتحاد ملت (مشارکت سابق) اوایل آغاز روند هر انتخاباتی، چنین ایدههایی را میدهند اما در نهایت وارد روند میشوند و حتی در جاگیریها تلاش میکنند نامزدهای رده دوم و سوم و.. نزدیک به خود را در صدر لیستها بنشانند.
۳- رویکرد مشارکت سلبی: اما گروهی دیگر از اصلاحطلبان معتقدند در انتخابات باید به هر نحوی شده شرکت کرد و در حوزه هایی که نامزد اصلاح طلب وجود ندارد، دستکم تلاش کرد با حمایت از نامزدهای مستقل و حتی گمنام و منفرد، نامزدهای اصلی گروه رقیب (نامزدهایی که از نظر اینها تندرو و خطرناک محسوب می شوند) را از راهیابی به مناصب ناکام گذاشت.
این رویکرد اصلاح طلبان در انتخابات مجلس و خبرگان سال ۹۴ مورد استفاده قرار گرفت و تا حدود زیادی هم به لحاظ ممانعت از راهیابی چهرههای اصلی اصولگرا به نهادهای انتخابی، قرین به موفقیت بود.
این گروه از اصلاحطلبان که برای مثال “جبهه پایداری” را مهمترین خطر و رقیب خود میدانند معتقدند با فعال کردن و حساس کردن بدنه اجتماع درباره خطرات راهیابی تندروهای اصولگرا به مجلس آتی، همچنان میتوان بخشهایی از قشر خاکستری جامعه را به رای دادن ترغیب کرد و در این صورت برنده اصلی مردم و اصلاحطلبان خواهند بود.
به طور مشخص از میان احزاب اصلاحطلب، حزب “کارگزاران” و برخی گروههای همسو را میتوان سردمدار این ایده دانست. این ایده حتی به نظر میرسد حمایت دولت را هم پشت سر خود داشته باشد؛ چه اینکه دولت دوازدهم در ۱ سال آخر باید با مجلس یازدهم کار کند و مجلسی غیرهمسو میتواند برای دولت دردسرهای متعددی ایجاد کند.
این ۳ رویکرد و تاکتیک انتخاباتی هماینک در جلسات داخلی احزاب و گروههای اصلاحطلب مورد بحث است و مشخص نیست کدام یک از این ۳ رویکرد در نهایت رویکرد جمعی و استراتژی جبههای اصلاح طلبان برای انتخابات آتی خواهد بود.
احتمال میرود طرفداران ایده مشارکت مشروط در نهایت به یکی از رویکردهای اول و سوم روی خوش نشان دهند و در آن صورت خواهد بود که در انتخابات آتی نیز شاهد عملکرد جبههای و ائتلاف اصلاحطلبان خواهیم بود؛ در غیر این صورت ممکن است شاهد فروپاشی ائتلاف آنها همانند انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ باشیم؛ اتفاقی که غالب اصلاحطلبان از آن به عنوان اشتباهی استراتژیک و مهلک نام میبرند.