قطر، عربستان، امارات، کویت، بحرین و الجزایر، امروز (سه شنبه) را به عنوان عید فطر اعلام کردهاند. در عراق و لبنان اما نه دولتها و به صورت رسمی که «دارالافتاء» و «مجمع فقهی سنی علمای ارشد دعوت و افتای عراق» امروز (سه شنبه) را روز عید اعلام کردهاند و به همین خاطر نخست وزیر سُنی مذهب لبنان (سعد حریری) به عربستان رفت تا نماز عید را به جا آورد. این اتفاق هر چند عجیب بود ولی سعد حریری احتمالا نمیخواست به یک چالش تازه دامن بزند.
مصر، سوریه، فلسطین، لیبی و اردن اما فردا چهارشنبه را روز اول شوال و عید فطر اعلام کردهاند و در ایران هر چند امشب قطعی میشود اما از قراین پیداست که احتمال اعلام روز چهارشنبه به عنوان عید فطر زیاد است.
این که مصر، سوریه، فلسطین، لیبی و اردن هم چهارشنبه را عید اعلام کرده اند و با عربستان متفاوت اند این شایبه را که گویی اختلاف اصلی یا رقابت بین دو قطب اهل تسنن و تشیع است از میان می برد اما اصل دلایل اختلاف همچنان برای ناظران بیرونی محل سؤال است و هر قدر هم بتوان به دلایل فنی دلیل تفاوت اعلام عید در ایران و عربستان را توضیح داد اما در مورد کشورهایی چون عراق و یمن نشانه های آشکاری از اختلاف به خاطرتعلق به تسنن یا تشیع دیده می شود.
در عراق چنان که گفته شد «مجمع فقهی سنی علمای ارشد دعوت و افتا» امروز سه شنبه را عید دانسته اما دفتر مرجع عالی شیعه – آیت الله سید علی سیستانی- چهارشنبه را در عراق عید فطر اعلام کرده یا در یمن دولت مورد حمایت سعودی به تبع عربستان امروز را عید اعلام کرده حال آن که انصارالله فردا (چهارشنبه) را اول شوال و عید فطر می داند.
در ایران و در آغاز دهۀ ۷۰ خورشیدی این اختلاف در حال سرایت به داخل کشور هم بود. شاید به این خاطر که مراجع سنتی مانند آیتالله گلپایگانی و آیتالله اراکی همچنان در قید حیات بوده و در این فقره چندان نیاز به هماهنگی با سطوح عالی نظام نمی دیدند یا برای اعلام استقلال مرجعیت تشیع از حکومت – ولو با محوریت ولایت فقیه – حفظ این نماد را ضروری میدانستند.
اتفاق سال ۱۳۷۱ اما جالب بود و از این رو نقل روایت هاشمی رفسنجانی دربارۀ عید فطر آن سال که با جزییات و ذکر نامها در کتاب «رونق سازندگی» آمده خالی از لطف نیست:
«شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۷۱؛ ۳۰ رمضان ۱۴۱۲
تا ساعت ۱۲ دیشب که بیدار بودیم، رؤیت هلال شوال اثبات نشد، لذا سحر برخاستیم و با یاسر سحری خوردیم.
ساعت هشت صبح از دفترم زنگ زدند و گفتند در قم برای آقایان {آیت الله سید محمدرضا} گلپایگانی و {آیت الله شیخ محمدعلی} اراکی، {از مراجع عظام تقلید}، رؤیت هلال ثابت شده است و مردم برای نماز عید فطر آماده میشوند.
با رهبری تماس گرفتم؛ ایشان گفتند مشغول بررسی مستند آنها هستند. چون از جهاتی مشکوک است. مستند آنها باختران {=کرمانشاه} است که {آقای محمدحسین زرندی}، امامجمعه گفته شهادت از اعضای لشکر بدر عراق است که میگویند در منطقه دیدهاند. ولی پس از احضار آنها، یک نفرشان قاطعانه گفته دیدهام و چهار نفر در تردید بودهاند و خودشان هم افطار نمیکنند.
من خودم هم با آقای {محمدحسین} زرندی، امامجمعه باختران (کرمانشاه) تماس گرفتم. همین را گفت. از دفتر خبر دادند، در مسجدی در سرآسیاب و دولاب {تهران} مردم جمع شدهاند و منتظر اقامه نماز عید هستند.
آقای {محمدرضا توسلی}، {رئیس دفتر امام خمینی} تلفن کرد و گفت چهار نفر در قم ادعای رؤیت کردهاند و پیش آیتالله گلپایگانی شهادت دادهاند.
دو نفر هم در اصفهان، نزد آسید باقر ابطحی، شهادت به رؤیت داده و او هم آنها را برای آیتالله {سید محمدرضا} گلپایگانی توثیق کرده است.
یک نفر روحانی هم در گلپایگان رؤیت کرده و بر اساس این شهادت، آقای گلپایگانی حکم به عید فطر بودن دادهاند. البته لازم بود قبلا با رهبری هماهنگ میکردند که نشده و مشکل ایجاد کردهاند.
دو بار با آیتالله خامنهای تلفنی صحبت کردیم. بالاخره به این نتیجه رسیدیم که اعلان عید فطر شود. ولی چون مصلای تهران آماده نیست، قرار شد گفته شود که نماز عید در مساجد برپا گردد؛ رویهمرفته بد عمل شد.»
بر این اساس میتوان گفت هر چند در داخل ناهماهنگیهای گذشته به شکل محسوسی کاهش یافته اما اختلاف کشورهای اسلامی باقی است و اگر بخواهیم اختلاف را به دلایل جغرافیایی توضیح دهیم و مثلا به غرب آسیا و شمال افریقا تقسیم کنیم آنگاه اختلاف بین خود کشورهای شمال آفریقا (مصر، لیبی و الجزایر) را چگونه می توان توضیح داد و مهمتر از آن درون یک محدودۀ سرزمینی مانند عراق که تفاوت، آشکارا محسوس است.
با این همه به نظر می رسد علت اصلی اختلاف مذاهب اسلامی بر سر شیوۀ اثبات رؤیت هلال ماه است و هر چند در سال های اخیر در داخل ایران کم شده اما به نظر نمی رسد در قیاس با خارج از ایران موضوع حل شود.
مطابق فقه شیعه اثبات رؤیت هلال ماه به ۵ طریق، ممکن است:
۱٫خود انسان ماه را ببیند.
۲٫ عده ای که گفتۀ آنان مورد وثوق است بگویند ماه را دیده ایم و هرچه به سبب آن یقین حاصل شود.
۳٫ دو مرد عادل بگویند ماه را دیده ایم.مشروط به این که صفت ماه را بر خلاف یکدیگر نگویند و شهادت شان خلاف واقع نباشد.
۴٫ سی روز از اول ماه بگذرد و به واسطه آن اول ماه شوّال ثابت می شود.
۵٫ حاکم شرع حکم کند که اوّل ماه است.
می توان حدس زد که خوانندۀ این سطور این سؤال را مطرح کند که با توجه به پیشرفت های حیرت انگیز علم نجوم و اختراع دستگاه های مختلف چرا این اختلاف حل نمی شود.
پاسخ این پرسش را اول بار در مقالهای از آقای مرتضی اشراقی نوادۀ امام خمینی خواندم که با علم نجوم «تولد ماه» مشخص میشود حال آن که فقیهان بر «رؤیت ماه» اصرار دارند و تنها چنانچه نظریۀ «تولد ماه» پذیرفته شود اختلاف حل میشود.
البته در این میان ، دو تن از فقها فارغ از تمام مباحثی که تا الان مطرح شده قائل به نظریه «تولد ماه» هستند و این نوع فتوا و مبنای شرعی و فقهی شاید بتواند راهگشای این اختلاف باشد.
معنی علمی ونجومی نظریه «تولد ماه نو» این است: «خروج از حال مقارنه و محاذات با خورشید که ساعاتی قبل از آن که با چشم انسان قابل رؤیت شود صورت می گیرد».
آقای اشراقی در آن مقاله آورده بود:
۱٫ تولد ماه را هیچ یک از مراجع عظام تقلید به عنوان راهی برای اثبات اول ماه قبول ندارند.
۲٫ در روایت آمده «صم لرویة و افطر لرویة» یعنی با رویت هلال ماه رمضان روزه را شروع کنید و با رویت هلال ماه در اول ماه شوال روزه خود را افطار کنید و واژه «رؤیت» آمده حال آن که علم جدید مشاهدۀ تولد ماه را ممکن ساخته است.
با این حال برخی هم معتقدند منظور از «رؤیت» الزاما «رؤیت» نیست بلکه «قابلیت رؤیت» است و اگر «قابلیت رؤیت» هلال ماه را منجمین بی اختلاف نظر اعلام کنند دیگر نیازی به رؤیت هلال ماه نیست زیرا قطعا ماه از محاق خارج شده و قابلیت رؤیت را دارد.
مقایسه وضعیت کنونی به نسبت سه دهه قبل نشان می دهد تلفیقی از روش های سنتی و علمی و هماهنگی نهادها در ایران جایگزین تشتت های قبلی شده اما چون به اعتقادات مردم اعم از شیعه و سنی و در داخل یا خارج یا تفاوت در مرجع بستگی دارد تکثر به رسمیت شناخته شده و اوج این به رسمیت شناختن هم در صبح عید فطر مشاهده می شود: هنگامی که رهبری عالی نظام شخصا نماز عید را در مصلای تهران اقامه می کند و هم زمان در شماری از مساجد تهران نیز نماز عید برگزار می شود.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر-