براساس نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال۹۵، فقط ۲۰میلیون و ۷۳۰ هزار و ۶۲۵ نفر (۲۵.۹درصد) در روستاها ساکن هستند که در ۶۲ هزار و ۲۸۴ آبادی توزیع شدهاند. به این ترتیب کمتر از ۲۶درصد جمعیت کشورمان در روستاها زندگی میکنند. ۱۷آبان سالجاری نیز محمد رضا شاملو، معاون عمران روستایی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی از فاقد سکنه بودن ۳۰هزار روستای کشور خبر داد.
محمدرضا واعظمهدوی، مدیرعامل صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر با بیان اینکه تجارب داخلی ایران و جهان نشان داده که فشار شرایط افزایش عمومی قیمتها و تورم برای همه گروههای حقوق بگیر منجر به پیدایش مشکلات جدید و شدید میشود، گفت: این مسائل باعث میشود که قدرت خرید مردم کاهش پیدا کند اما جاهایی که مشاغل متشکل دارند در نظام برنامهریزی بهتر دیده میشوند، مشکلات خود را منتقل و مسئولان برای آنها تصمیمگیری میکنند. امروز گروههای مختلف مشاغل به نمایندگان مجلس، سازمان برنامه و بودجه و… مراجعه کرده و مشکلات خود را مطرح میکنند، همین مسئله باعث میشود که افزایش دستمزد داشته باشند و یا کمکهای غیرنقدی به آنها بشود و اقداماتی برای رفع مشکلاتشان انجام شود اما در بین گروههای اجتماعی، روستاییان و عشایر فاقد تشکل بوده و دسترسی آنها به سطوح بالای تصمیمگیری کم است. این افراد صدای بلندی برای شنیده شدن ندارند و فاصله زیادی نیز با مرکز دارند و مسائل و مشکلاتشان به مسئولان منتقل نمیشود.
به گفته واعظ مهدوی، همه این مسائل باعث میشود که نارضایتی آنها از نحوه زندگی بهصورت مهاجرت به حاشیه شهرها بروز پیدا کند. شرایط اقتصادی نامساعد منجر به بیکاری و درنهایت مهاجرت به شهرها میشود. به همین دلیل در آیندهای نهچندان دور شاهد موج سوم مهاجرت از روستاها خواهیم بود. وی با بیان اینکه در بسیاری از مناطق کشور شاهد خشکسالی هستیم، گفت: کشاورزی در این مناطق رونقی ندارد و مشکلات معیشتی گریبانگیر این افراد شده است پس این افراد برای داشتن شغل به مهاجرت روی میآورند. درست است که گرانی وجود دارد اما در کنار این گرانیها فرصت شغلی همانند دستفروشی، کارگری و کارهای خرد بیشتر از روستاها وجود دارد.
بهگفته وی، این افراد در صورت مهاجرت هم امکان زندگی در داخل شهرها را نخواهند داشت و به حاشیه شهرها رانده میشوند. حاشیهنشینی پدیدهای است که در تمام دنیا بر اثر قطببندی اقتصادی ایجاد میشود یعنی قطبهای توسعه اقتصادی در شهرهای بزرگ ایجاد میشود و افراد بهدنبال درآمد به شهرها مهاجرت میکنند اما به حاشیه رانده میشوند و با امکانات سخت و فاقد کیفیت زندگی میکنند، به همین دلیل امکان بروز آسیبهای اجتماعی و جرایم در این مناطق بیشتر از سایر مناطق است.
واعظ مهدوی تصریح کرد: پیشگیری از حاشیهنشینی بهتر از مقابله با حاشیهنشینی و اصلاح شرایط حاشیهنشینی است. این موضوع مستلزم توجه و ایجاد اشتغال در روستاها و شکلدهی قطبهای اقتصادی در مناطق محروم و روستایی است بهنحوی که مردم در روستاها ببینند به نفعشان است که در روستا اقامت کنند یا نه و در این شرایط اشتغال و درآمد در روستاها باید بهتر از شهر باشد که خودبهخود مردم زندگی در روستاها را انتخاب کنند. توسعه متوازن یعنی به جای تجمیع امکانات در شهرها و مراکز این امکانات در پیرامون شهرها متمرکز شده و توسعه همگن شود.
البته مدیرعامل صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر در شرایطی به موج جدید مهاجرت از روستاها اشاره میکند که در ماههای گذشته بهدلیل گرانی و افزایش گسترده تورم شاهد شروع موج مهاجرت معکوس در برخی شهرهای بزرگ کشور ازجمله تهران بودهایم. بهدلیل افزایش هزینههای زندگی بهخصوص مسکن برخی ساکنان شهرهای بزرگ مجبور به کوچ به شهرهای کوچکتر و حاشیهها شدهاند.
حاشیهنشینی مثل گذشته تکرار نمیشود
همچنین یک جامعهشناس در مخالفت با اینکه موج جدیدی از مهاجرت در راه است، با بیان اینکه در مسئله مهاجرت باید به مبدا و مقصد مهاجرت توجه شود، گفت: زمانی که مهاجرت در دهه۴۰ در کشورمان اتفاق افتاد در زمان اصلاحات ارضی، یک عده از روستاییان نتوانستند سهمی از زمینها ببرند و انگیزه مهاجرت در آنها بهوجود آمد. از سوی دیگر دولت در شهرها سرمایهگذاری زیادی انجام داده بود و شهرها پذیرای نیروی کار بودند و درآمدهای نفتی هم زیاد بود.
حسین ایمانی جاجرمی به همشهری گفت: در آن زمان شهرها نیز ظرفیت توسعه را داشتند و روستاییان نیز میدانستند که درصورت مهاجرت به شهرها اگر چه شاید مشکل مسکن و خدمات داشتند اما میدانستند که در شهر اشتغال خواهند داشت. اما اگر شهرها خودشان مشکل داشته باشند مهاجرت الزاما اتفاق نمیافتد و اگر قرار باشد با وجود مهاجرت به شهرها افراد فاقد اشتغال باشند و در مقابل هزینه زندگی نیز زیاد باشد ماندن در روستاها برایشان بهتر خواهد بود.
وی ادامه داد: الان مسئله رکود و رشد منفی اقتصادی فقط مختص روستاها نیست و مسئله در تمام کشور و برای همه افراد جامعه سراسری است و تصمیمگیری برای مهاجرت به سادگی امکانپذیر نیست. زمانی امکان مهاجرت وجود دارد که امید وانتظاری برای فرد مهاجرتکننده و کار و درآمد حتی با تحمل مشکلات وجود داشته باشد اما زمانی که رشد اقتصادی شهرها متوقف شده چرا باید آدمها مهاجرت کنند. بهگفته ایمانی جاجرمی، حدود ۲۰درصد معیشت در روستاها الان باقی مانده است و آنها جمعیتی هستند که حیات روستایی تامینشان کرده اما در جاهایی که امکانات وجود نداشته و جذابیت مقصد بیشتر بوده جمعیت آن مکانها در موج مهاجرت خالی شده پس بهنظر میرسد در شرایط کنونی ماندگاری جمعیت در روستاها را داشته باشیم.
وی با اشاره بهوجود ظرفیت مسکن مهر که خالی مانده است، گفت: البته نباید از ظرفیت مسکنهای مهر غفلت کرد که حدود ۹۰هزار مسکن مهر خالی است، اگر قرار به مهاجرت مثلا به تهران باشد چون در تهران امکان اقامت بهخاطر گرانی وجود ندارد پس به اطراف تهران مهاجرت و در مسکنهای مهر و شهرهای جدید حاشیه اقامت میکنند اما مسئله حاشیهنشینی مثل گذشته تکرار نمیشود اما اعلام خطر و هشداری هست که باید به آن توجه شود. این جامعهشناس گفت: اگر چرخهای اقتصادی حرکت کند و شهرها نرخ رشد اقتصادی بالاتری داشته باشند ممکن است مهاجرت اتفاق بیفتد و آدمها این نوع زندگی را انتخاب میکنند اما زمانی که هیچکدام از امکانات مسکن، کار و… فراهم نیست، شهرها دچار کسادی اقتصادی هستند و مسکنی هم برای گروههای کمدرآمد وجود ندارد. بهعلت نبودن امکانات در مقصد فعلا حرکت مهاجرتی اتفاق نخواهد افتاد و زمانی که شهرها درآمدی ندارند و در هزینههای زندگی درمانده شدهاند دیگر جایی برای زندگی نیست و مهاجرت بهصورت گسترده اتفاق نخواهد افتاد.
روزنامه همشهری