رئیس جمهور آمریکا برای گفت و گو با ایران اعلام آمادگی کرد؛ آن هم با این سه وصف: هر کجا که ایرانی ها بخواهند، هر زمان که ایرانی ها بخواهند، بدون پیش شرط.
در این باره نکات زیر قابل تأمل است:
۱ – کاخ سفید پیشتر ۱۲ شرط برای مذاکره با ایران تعیین کرده بود. این، عقب نشینی آشکار ایالات متحده در برابر ایران است؛ آنقدر واضح که پمپئو، وزیر خارجه آمریکا کوشید با تکرار جملات کلیشه ای مانند لزوم اصلاح رفتار ایران به عنوان شرط گفت و گو، این عقب نشینی را تعدیل کند.
۲ – در دولت قبلی آمریکا، باراک اوباما چند بار به طور غیرعلنی از ایران تقاضای مذاکره کرده بود ولی جمهوری اسلامی نپذیرفت. یکی از علت ها، همین مخفیانه بودن درخواست های آمریکا بود ولی اینک ترامپ در علن و به صورت شفاف اعلام کرده است که حاضر به گفت و گوی بدون پیش شرط با ایران است ، آن هم در هر زمان و مکانی که طرف ایرانی تعیین کند.
خط قرمز جمهوری اسلامی ایران برای مذاکره با آمریکا همواره این بوده است که مذاکره نباید بر مبنای انفعال ایران صورت گیرد. بنابراین وقتی اوباما مخفیانه دعوت به مذاکره می کرد، پذیرش آن می توانست این شائبه را ایجاد کند که این، ایران بوده که تحت فشارهای اقتصادی مجبور شده به سمت آمریکا برود و تقاضای مذاکره کند. چنین تصویری برای جمهوری اسلامی، قابل پذیرش نبود.
اینک اما رئیس جمهور آمریکا، نزد همه جهانیان، اعلام کرده که این، آمریکاست که خواهان گفت و گو با ایران است. او همچنین گفته است که این تقاضا را نه از موضع ضعف می گوید و نه از موضع قدرت.
شاید مشاوران ترامپ به او گفته اند که ایران همواره بر گفت و گوی برابر تاکید داشته است و تمایلی ندارد صندلی طرف مقابل، بلندتر باشد.
با این اوصاف، هر چند ترامپ از مذاکره بدون پیش شرط سخن گفته، ولی در واقع شرط اساسی ایران را پذیرفته است: گفت و گو از موضع برابر ، بی آن که شائبه ای از انفعال ایران در آن باشد.
۳ – ایران در شرایط مناسبی برای آغاز یک گفت و گوی عزتمندانه با آمریکاست. از جمله این که جمهوری اسلامی دست بالا را در منطقه دارد و برگ برنده هایش در عراق، یمن، لبنان و سوریه این امکان را می دهد تا بتواند با دست پر گفت و گو کند. مثلاً درباره سوریه، هدف اولیه این بود که بعد از شکست داعش، نیروهای ایرانی برگردند ولی با دوراندیشی صورت گرفته – که با تأکید سپاه صورت گرفت – در سوریه ماندند؛ اگر آنها پیش از این برمی گشتند، اتفاقی که می افتاد، صرفاً پایان یک “مأموریت نظامی” بود ولی اینک نیروهای ایرانی در سوریه بخش مهمی از توان جمهوری اسلامی در یک “مذاکره سیاسی” هستند.
از منظر بین المللی نیز به لطف سیاست های نابخردانه ترامپ، چین و اروپا دل خوشی از آمریکای او ندارند و ایران می تواند از وضعیت موجود، فضای مانور مناسبی برای خود ایجاد کند. این در حالی است که آمریکای اوباما، همه جهان را در اردوگاه خود داشت.
۴ – آنچه ترامپ گفته است، منعطف ترین ادبیاتی است که یک رئیس جمهور آمریکا درباره مذاکره با ایران گفته است و اساساً نرمتر از این نمی توان تقاضای مذاکره کرد. اگر این انتظار وجود دارد که ترامپ با بیانی التماس آمیز، خواستار مذاکره شود، حتماً دچار اشتباه محاسباتی هستیم و البته دانش و تجربه موجود در مجموعه نظام جمهوری اسلامی، چنین خطایی را برنمی تابد.
۵ – ایران می تواند از آمریکا بخواهد برای اثبات حسن نیت اش، تعهدات برجامی آمریکا را در طول مذاکرات رعایت کند و تحریم ها را طی دوران گفت و گو معلق سازد.
۶ – آمریکا، سرزمین لابی هاست؛ از ژاپن و چین گرفته تا عربستان و اسرائیل، همه و همه به واسطه حضور در آمریکا و ارتباط با آن، گروه های قدرتمند و لابی من های متعددی در ساختار قدرت آمریکا دارند. حتی مؤسساتی هم وجود دارند که کارشان به ثمر رساندن لابی هاست. از این روست که کشورهای مختلف جهان می کوشند با تقویت حضور خود در جریان لابیگری آمریکا، سیاست ها و منافع ملی خود را دنبال کنند. مذاکره و ارتباط با آمریکا می تواند لابی ایران در آمریکا را بعد از ۴ دهه احیا کند و به تقویت سیاست های خارجی ایران بینجامد.
۷ – درست بعد از اظهارات ترامپ، اپوزیسیون جمهوری اسلامی که در صدد براندازی و ناامن سازی داخل است، با نگرانی شروع به جوسازی علیه این اظهارات کرد. قطعاً نگرانی مشابهی در ریاض و تل آویو به وجود آمده است و تلاش های جریان ضد ایرانی برای در نطفه خفه کردن این رویکرد، تشدید می شود.
واقعیت این است که دشمنان جمهوری اسلامی، به شدت از این که مسائل بین ایران و آمریکا حل و فصل شود، نگران هستند و ترجیح شان این است که از آب گل آلود روابط دو کشور، همچنان ماهی های درشت بگیرند. آیا در صورت بهبود روابط ایران و آمریکا، عربستان سعودی می تواند این همه یکه تازی کند؟!
جمهوری اسلامی می تواند با ورود سنجیده و عزتمندانه به گفت و گو، عرصه را بر دشمنان نظام تنگ کند.
۸ – معنای مذاکره این نیست که در نهایت، آنچه آمریکایی ها خواستند محقق می شود. ایران می تواند وارد مذاکره شود و اگر در نهایت دید خواسته هایش برآورده نمی شود، با متهم کردن آمریکا به تمامیت خواهی از روند مذاکرات خارج شود. در چنان وضعی جهان، ایران را به پرهیز از گفت و گو و صلح، متهم نخواهد کرد و این آمریکا خواهد بود که از سوی جهانیان به عنوان کشوری که اصول مذاکره را رعایت نمی کند شناخته خواهد شد.
اگر هم ایران دید که مذاکرات تأمین کننده منافع ملی اش است، آن را ادامه می دهد و به نتیجه می رساند.
عصر ایران؛ جعفر محمدی –