*از سوی دیگر برخی ترازوی حقیقت را با ترازوی مصلحت اشتباه گرفتهاند و با مصلحت اندیشی به مشکلات جامعه نگاه میکنند. به همین دلیل نیز نتیجه فعالیتهای آنها با خواست حقیقی جامعه تفاوت پیدا کرده است.برای این عده هنوز مشخص نیست که از حقیقت دفاع میکنند یا اینکه بهدنبال این هستند که خود را در قدرت نگه دارند. این در حالی است که باید اجازه داد در یک فضای آزاد و بدون تهدید گفتوگو و مفاهمه بین جریانهای فکری جامعه برقرار شود.
*نباید بدون دلیل به افراد انگ دگراندیش، ضد نظام و انقلاب زده شود.
*بهتازگی به یکی از مسئولان صداوسیما گفتم من اگر جای شما بودم با دخترانی که در خیابان، حجاب خود را بر سر چوب میکنند برخورد سلبی نمیکردم و بلکه به این افراد فرصت میدادم دغدغهها و استدلالهای خود را در صداوسیما مطرح کنند یا یک مناظره علمی در این زمینه برگزار میکردم. در شرایط کنونی بهدلیل بالا رفتن آگاهی مردم حقیقت پیچیده و غیرقابل دسترس نیست. شاید در گذشته برخی میتوانستند به امیرالمومنین انگ بینمازی هم بزنند؛ اما امروز حقیقت برای همگان آشکار است.
*امیرالمومنین به مالک توصیه میکند یکی از معیارهایی که میتوانی متوجه شوی که آیا عملکردت صحیح بوده و یا خیر؛ افکار عمومی و پچپچهایی است که مردم پشت سر تو میکنند.
* بهنظر میرسد کسی به فکر ریشهها نیست و همه بهدنبال متهم کردن افراد هستند. چرا دختری که توسط صداوسیما، دانشگاه و فرهنگ انقلاب بزرگ شده امروز روسری خود را در خیابان بر سر چوب میکند؟
*بهنظر من «فرهنگ» با «سرهنگ» نمیشود. کار فرهنگی با کار سرهنگی متفاوت است. تربیت اجبار و الزامآور نیست. کسی نمیتواند یک بذر را رشد بدهد، بلکه باید زمینههای رشد را مهیا کرد تا بذر خودش مسیر خود را پیدا کند و رشد کند. به همین دلیل ما باید در رفتارهای خود یک آسیبشناسی جدی انجام بدهیم.