به گزارش ایسنا، دکتر «تقی آزاد ارمکی» در نشست تخصصی علمی «تغییرات فرهنگی و چالشهای آن در ایران» اظهار کرد: کشور نیازمند پاسخ به چند سوال اساسی است که باید جامعهشناسان پاسخ دهند؟ اینکه بر ما چه گذشته و از ما چه مانده است؟ دلایل ظهور شیعه در ایران و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در ایران چیست؟ منطق اینها چیست؟چرا مغول آمد و انگلیس هم بعدا آمد اما نتواننستند به اهداف خود برسند؟ پاسخ دم دستی این است که دیگران بازی سیاسی و اقتصادی راه انداختند اما ما آن را تبدیل به بازی فرهنگی کردیم .
وی گفت: همه اتفاقات و نابسامانیها، ضعف حکومت، دشمن ، بدی آب و هوا و شرایط اقلیمی وجود دارد اما در اصل ما بازی فرهنگی راه انداختیم که اتفاقی نادر در جهان است، خیلی از ملتها مانند آلمان، روسیه در قبال وقایعی که برایشان پیش آمد، بازی نظامی راه انداختند، اما ملت ما توانایی دارد که این موضوعات را فرهنگی کند که موضوعی قابل اعتنا است .
همه مورد سوالاند
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران ادامه داد: اصحاب علوم انسانی باید این موضوع را به رسمیت بشناسند و ابعادش را تبیین کنند. وقتی موضوعی اساسی میشود طبیعی است که فرهنگ و اصحاب فرهنگ چالش پیدا میکنند به همین دلیل روشنفکری در ایران مورد سوال است. دینداران و روحانیون و مرجعیت، دین ، کتاب خواندن، ، سبک زندگی و مذهب مورد سوال اساسی هستند .
آزاد تصریح کرد: قصهای که ترامپ با مکزیک راه انداخت ما میتوانستیم با افغانستان به واسطه هیرمند بسازیم، یا با آذربایجان و عراق، اما خوشبختانه نه مردم و نه دانشگاهی و نه مرجعیت و نه رهبری ما دنبال این موضوع هستند که دلیلش را باید در فرهنگ جستجو کرد.ما پدیدهها حتی سیاسی را تبدیل به فرهنگی میکنیم .
مغول را نشاندیم تا شعر گوش دهد
این جامعهشناس ادامه داد: مغول را نشاندیم تا شعر گوش دهد این نشانه استعداد فرهنگ ایرانی است و امروز علیرغم تلاش برخی قدرتها برای خشونت بار نشان دادن ایرانی اما ما داعشی تولید نمیکنیم و داعشی را در جهان تمام میکنیم و با آن مبارزه میکنیم. سردار ایران پایان دهنده داعش میشود، این خیلی مهم است.
وی گفت: اما با این وجود نکته دردآور این است که مردمان خسته ای هستیم و ناراضی، چرا ما با وجود اینکه این همه کار در دنیا میکنیم، حساب منطقه و غرب را رسیدهایم و رادیکالیسم را در منطقه نابود کرده ایم اما چرا خسته و ناراحتیم؟ چرا اینقدر نق میزنیم؟ آماده اتفاق هستیم؟ چرا از خودمان قدردان نیستیم؟ این سوال سیاسی نیست . جامعه شناسانه است و ماجرا ماجرای فرهنگ و علم است. این مقوله فرهنگی است که علت های اجتماعی دارد هر چند ممکن است دلیل سیاسی داشته باشد .
این جامعهشناس تصریح کرد: معتقدم ایران کشوری طبقاتی است و به لحاظ تاریخی هم طبقاتی بوده است، و ایران باستان ما طبقات قدرتمندی داشتیم و وقتی طبقه بالای جامعه دچار بیماری ، فرسودگی، خطا، ناروایی و بحران میشود سقوط میکند، نمونهی آن ساسانیان است قبل از اینکه اسلام بیاید رفته بود.در ایران تلاش ها برای ساختن طبقه بالا بود، همه تحولات برای زدن طبقه بالا بود در انقلاب مشروطه اصل حرف این است که طبقه بالا فاسد و مستبد است و در نهایت شاهکشی اتفاق میافتد .
تفاوت نمایندگان دوره مشروطه و انقلاب اسلامی
این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: در مشروطه نمایندگان طبقه متمول نمایندگان کشور میشوند یعنی برگزیدگان طبقات فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی به مجلس اول راه پیدا می کنند، فقط طبقات پایین نیستند. اما در انقلاب اسلامی در مجلس اول انقلابیون در سطح پایین هستند و بعد شهره میشوند، در دولت های اول وزرا از بین نمایندگان انتخاب شدند و مرتب در این سه چهار دوره اول انتخابات میان دوره ای داشتیم، چون نمایندگان وزیر میشدند .
این جامعهشناس گفت: ما دولتی داریم که سرشان همیشه زده میشود، و جامعه بیسر نمیتواند بماند و سر ساخته میشود و تلاش ما در جمهوری اسلامی برای ساختن این سر بوده است. اما ساختن این سر نیازمند اقتصاد و سیاست و ظرفیت های فرهنگی است؛ یعنی باید هم فرهنگی باشند و هم دارای ظرفیت سیاسی و اجتماعی باشند .
آزاد ارمکی تصریح کرد: ما با این مشکل پیدا کردهایم، که مثلا چرا مسئولان پرادو سوار میشوند؟ چرا وضعیت اقتصادیشان این طور است؟ جواب این است که جزء طبقه بالاست، سوال های ما هم درست و هم ناروا است. درست است چون بر اساس منطق انقلاب مسئول ما باید مثل دوران قبل از داشتن مسئولیت باشد، غلط است چون این افراد جای طبقه بالا را گرفته اند و باید اقتضائات طبقه بالا را داشته باشد تا بتواند جامعه را از نظر اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی رهبری کند .
هجوم سیاسیون به دانشگاهها
وی ادامه داد: ولی کسانی که آمدهاند از حوزه اقتصاد نیامده اند از حوزه دین و سیاست آمدهاند و دو ضعف وجود دارد پولدار نیستند باید بشوند و عالم نیستند باید دانشمند شوند و در نتیجه حوزه علم محل هجوم همه کسانی میشود که بالا آمدهاند اما مدرک ندارند در نتیجه به دانشگاه آزاد و پیامنور مملو از چنین افرادی میشود و همه دارای مدارک تند به دست آمده میشوند .
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران تصریح کرد: از آن طرف رانت ها درست میشود و اختلاس ها در می آید، این اتفاق نادر نیست در ایران، قبلا اتفاق افتاده چون باید این طبقه فروریخته باید دوباره برپا شود ولی برپاییاش منطق اقتصاد بازار ندارد اقتصاد سیاسی دارد و منطق سیاسی و ایدئولوژیک پیدا می کند تا منطق اجتماعی و فرهنگی .
ماجرای معلمان چیست؟ / اساتید دانشگاه عجیب و غریب شدهاند
وی با تاکید بر اینکه جامعه ای که طبقاتی بوده میخواهد طبقاتی بشود، اینجاست که درگیریهای دورن طبقاتی و بین طبقاتی پیدا میشود، ما جرای مردم – حاکمیت، طبقه بالا – طبقه پایین، ادامه داد: در اینجا مسئله طبقه متوسط پیش میآید، میگوید یا باید فروبریزم یا بالا بروم و طبقه خودم را توسعه دهم، و در این طبقه منازعات جدی بوجود میآید و طبقه متوسط ایرانی میشود طبقهای که در چالش بالارفتن و افتادن است. مدیران، روشنفکران، دانشگاهیان ، نویسندگان و هنرمندان گرفتارند و خود و دیگران را ویران میکنند .
ماجرای معلمین انتقال از طبقه متوسط به پایین است، به دلیل مشکلات اقتصادی پایین میآید و میرا میشود و فرزندش را نمیگذارد که دیگر معلم شود.و معلمی ابتر میشود، روزنامهنگاران هم این وضعیت را پیدا میکنند و اساتید دانشگاه به پدیدهای عجیب و غریب تبدیل میشوند، وحشتناک ، خیلی ها دنبال مقاله نوشتن میروند تا پول دربیاورند و نان و نام پیدا کنند. آنهایی که میخواهند بمانند پایین میافتند .
چالشهای طبقه متوسط و پایین
آزاد ارمکی با بیان اینکه چالش ها در این طبقه متوسط است، انفکاک و افتراق و انسجام بوجود میآید، تصریح کرد: طبقه پایین جامعه میل دارد خود را جابجا کند، سعی میکند اما نمیتواند اما ایدئولوژی میگوید می توانی، اما او درگیر نان شب است ، اما تمام سعیاش را میکند که فرزندش درس بخواند و ارتقاء طبقه پیدا کند، مسئله مهمشان آموزش میشود و همه میخواهند دکتر و مهندس شوند، فشار زیادی به این طبقه میآید، مهاجرت میکند و دچار نابسامانی میشوند .
مشکلی که احزاب در بین طبقات بوجود آوردهاند
این جامعهشناس معتقد است: مشکلی که این وسط احزاب به وجود میآورند افزایش انتظارات با طرح نیازهاست، هر کسی یک نیازی را مطرح میکند و طبقه پایین با هر شعار و طرح نیازی طبقه پایین و متوسط متشنجتر میشود.ترکیبی از نیازها ، انتظارات و آرزوها در جامعه ترویج میشود، منطق عمل ، نارضایتی و کنش فرهنگی میشود و بهم ریختگی نیروهای اجتماعی بوجود میاید و استاد دانشگاه بساز بفروش میشود، پزشک و معلم و روحانی به مشاغل دیگر روی میآورند این شرایط موجب میشود هیچ کس از شرایط موجود راضی نباشد و استراتژی بسامان کردن جامعه وجود نداشته باشد .
آزاد ارمکی ادامه داد: این متن زندگی ما شد، پس چرا مسئله اصلی فرهنگ میشود، چرا مغول فرهنگی میشود؟ چون تاریخ ما تاریخ فرهنگی است. هم اقتضائات تاریخی وجود دارد و هم چاره ای جز این نداریم .
چرا خودمان مشکل داریم و کم کاری میکنیم اما نقد فرهنگی و اخلاقی میکنیم؟
وی با طرح این سوال که امروز چرا خودمان مشکل داریم و کم کاری میکنیم اما نقد فرهنگی و اخلاقی میکنیم؟ ماجرا چیست؟ گفت: چون چاره ای نداریم یک متن اقتصادفعال نداریم، حوزه های اقتصادی ما تعطیل است. تولید وجود ندارد. در اقتصاد بین الملل نیستیم ، اقتصادمان ضعیف است، همه دنبال این هستیم تا منابع موجود را مصرف کنیم. همه دنبال این هستند که استاد دانشگاه بشوند، همه اساتید میخواهند سیاستگذار شوند .
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران گفت: پس پیشینه فرهنگی و تمدنی ما که با تمدن ارتقاء پیدا کردیم، چاره ای نداشتیم جز اینکه به فرهنگ پناه ببریم که اگر چارهای داشتیم به فرهنگ پناه نمیبردیم و خیلی از ما درس نمیخواندیم و این الگوی مصرف را پیش نمیگرفتیم. پس هم به اقتضائات تاریخی و هم به اجبارهای معاصر وارد عرصه فرهنگ شدیم .
آزاد ارمکی ادامه داد: خیلی دچار تغییر فرهنگ شدهایم، چرا این قدر الگوی غذا خوردن را تغییر میدهیم؟ مگر در غذای سنتی مرض بودکه این قدر از آن دوری میکنیم، در گذشته دو ساندویچی داشتیم و دو تا چلوکبابی هم در خیابان دیده میشد، یک دانه هتل هم داشتیم.اما الان روز به روز به حوزه عذا فشار میاوریم و کافی شاپ و رستوران میزنیم.این فشار در حوزه زیستی است .
از همسایه متنفریم اما در فضای مجازی دنبال دوست میگردیم/ هر روز منتظر حادثهایم
وی گفت: دوستی و همسایگی کجاست؟از همسایه متنفریم اما در فضای مجازی دنبال دوست میگردیم. وقتی همه به حوزه فرهنگ میآیند اینجا را فضای آشوب میکنند و آشوبگاهی فرهنگی پیدا میکنیم. اینجاست که از آنچه داریم لذت نمیبریم و داعش را میزنیم و بنیادگرایی را از بین میبریم اما از این کار لذت نمیبریم از این کار درخشان فرهنگی.اینجا از ته نشستهی فرهنگی نارضایتی اقتصادی که از طبقه پایین آمده بود، میآید و کمبود منابع به نارضایتی اجتماعی و فرهنگی میانجامد و جامعه هر روز منتظر حادثه است و خودمان هم در تولید حادثه موثر واقع میشویم و ساختههایمان را از بین میبریم و داشتههایمان را دچار میرایی میکنیم و این حس عجیب و غریبی است که در جامعه ما جاری و ساری است .
به دانش متوسل شویم نه سیاست
آزاد ارمکی در پایان تاکید کرد: اگر میخواهیم کمی از این وضعیت فاصله بگیریم باید به دانش متوسل شویم نه سیاست.اگر جامعهشناسان و اهالی علوم انسانی صورت مسئله را درست مطرح کنند احتمالا ما را به مسئله باز خواهند گرداند و ما خواهیم دانست که چه کردهایم و اگر این کار را نمیکردیم چه اتفاق ناگواری بر ما وارد میشد و ما چه سرنوشت بدی پیدا میکردیم . در این صورت لذت خواهیم برد و تصمیم درست خواهیم گرفت و به سمت جامعهای متعالی حرکت خواهیم کرد .