روزنامه اعتماد در گفت وگویی با خالد قدومی نماینده حماس در تهران، نوشت: شرایط فلسطین از زمان اعلام تصمیم دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده مبنیبر به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی بسیار پیچیدهتر از گذشته شده است.
در ادامه این گفت وگو آمده است: هیچ آیندهای برای مذاکرات صلح نمیتوان متصور بود. هرچند دونالد ترامپ کماکان مدعی است که قصد دارد توافق قرن را رقم بزند اما واقعیت این است که امید چندانی در به نتیجه رسیدن آن وجود ندارد. از سویی دیگر دو گروه فتح و حماس در طول ماههای گذشته بار دیگر با میانجیگری مصر به پای میز مذاکره بازگشتند و به یک توافق رسیدند که بسیاری امید زیادی برای تحقق آن بسته بودند. اما شرایط نشان میدهد که به این توافق نیز به مانند دیگر توافقها نمیتوان امید زیادی بست. از همین رو گفتوگویی داشتیم با خالد قدومی، نماینده حماس در تهران تا آخرین تحولات فلسطین را مورد بررسی قرار دهیم.
**شما در مصاحبه پیشین خود با «اعتماد» روی واقعنگری حماس تاکید داشتید، بر مبنای این رویکرد، فکر میکنید جریان مقاومت چه رویکردی را نسبت به سیاست ترامپ در قبال فلسطین اتخاذ کند؟
از زمانی که مذاکرات صلح در دهه ٩٠ آغاز شد برای ما با توجه به اطلاعات دقیقی که در دست داشتیم و شرایط را دنبال میکردیم به این نتیجه رسیدیم که امریکا یک کشور بیطرف در این مناقشه نیست. مسالهای که اکنون به آن اشاره شد موضوع احساس و عواطف نیست بلکه واقعیتهایی است که نشان میدهد دولتهای پیدرپی امریکا و نه فقط ترامپ آشکارا از رژیم صهیونیستی جانبداری کردند. مساله تعیین قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی موضوعی است که از سال ١٩٩٥ مطرح بوده و در کنگره امریکا به تصویب رسیده است و هم جمهوریخواهان و هم دموکراتها به آن رای مثبت دادند.
در سال ٢٠٠٠ بیل کلینتون که بسیار علاقهمند بود مردم حرف او را بشنوند، یک اقدام بیسابقه را در مناسبات بینالمللی انجام داد. در ژوئیه سال ٢٠٠٠ آقای کلینتون، مرحوم عرفات و ایهود باراک، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی را به امریکا دعوت کرد و در آنجا کمپدیوید٢ را برگزار و اعلام کرد که ما تصمیمهای جامعه بینالملل را قبول داریم اما اگر طرفین بر سر یک مساله به توافق برسند آنگاه تکلیف چیست؟
این تلاشی بود از جانب کلینتون که تابوی جامعه بینالملل را در هم بشکنند و مساله در دست امریکا قرار گیرد. به تعبیری دیگر یک گام آشکار از جانبداری امریکا بود. اوباما هم همینطور بود. وی هرچند اختلافات شخصی با رهبران رژیم صهیونیستی داشت اما خدمتی که او به رژیم صهیونیستی کرد دیگران نکردند. حتی فکر نمیکنم که روسای جمهوری که بعدا هم در امریکا سر کار بیایند چنین خدمتی به رژیم صهیونیستی انجام دهند.
اوباما با سخنرانیهای مختلف خود که سر ما را هم به درد آورد اما در عمل اتفاقی رخ نداد. بلکه شهرکسازی و شهرکنشینی گسترش پیدا کرد، حمایتهای مالی و نظامی را نیز به مراتب گسترش داد، اما در طرف مقابل برای حقوق فلسطینیها هیچ کاری انجام نداد. اکنون شاهد حضور ترامپ در امریکا هستیم. مشکلات با آقای ترامپ تنها به شخصیت گستاخانه وی محدود نمیشود و مشکل تنها این نیست که سیاستهای جانبدارانه را ادامه میدهد، اما در عین حال ایشان از مشکلات داخلی رنج میبرد و منافع شخصی را بر منافع دیگران ترجیح میدهد.
از همین رو جانبداری از رژیم صهیونیستی جانبدارانه است. اما حالابحث اینجاست که واکنش ما باید چگونه باشد. از آنجایی که شخصی مثل ترامپ که تمام تعهدهای بینالمللی و سیاسی را نادیده انگاشت، نباید پاسخ ما به ایشان با نزاکت و دیپلماتیک باشد. پاسخ ما در سه محور است. بخش اول مربوط به بعد داخلی است. مهمترین پیامی که از داخل فلسطین به صهیونیستها و ترامپ مخابره شود وحدت داخلی است.
اما اینبار وحدت ملی باید به شکل دیگری باشد که مبتنی بر رویارویی با رژیم صهیونیستی و همچنین سیاستهایی باشد که جز ویرانی برای ما چیزی نداشته است. خواسته ما از رهبریت فلسطین که وارد فرآیند بیحاصل مذاکرات صلح شد این است که سریعتر از آن خارج شوند. ما باید در گام دوم، مبارزه در چارچوب انتفاضه را شدت ببخشیم و به سرتاسر فلسطین آن را گسترش دهیم. در عین حال ما باید خود را آماده هرگونه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی کنیم که این موضوع میتواند مقاومت مسلحانه باشد که تمام قوانین بینالمللی این حق را برای ما تضمین کردهاند.
گام سوم فعالیتهای دیپلماتیک و سیاسی است. با وجود اینکه ما اعتمادمان را به جامعه بینالملل در راستای فشار به رژیم صهیونیستی از دست دادیم، اما وظیفه ما حکم میکند که همواره جنایتهای رژیم صهیونیستی را نمایان کنیم.
**در شرایط کنونی هرگونه مذاکرات صلحی به پایان رسیده است؟
بله این امری بدیهی است. جنبش حماس توجهی به این فرآیند ندارد. یک ضرب المثلی هست که آزموده را آزمودن خطاست. از همین رو مذاکرات صلح از عقل و منطق به دور است. روند صلحی که برادران ما در فتح با چپگراهای رژیم صهیونیستی آغاز کردند تا به امروز هیچ عایدی برای ما جز ویرانی و بدتر شدن اوضاع نداشته است.
**در فلسطین دو جبهه کلی وجود دارد؛ عدهای که طرفدار مذاکره بودند که نزدیک به جنبش فتح بودند و گروه دیگر مخالف هرگونه مذاکره بودند که نزدیکی بیشتری به حماس داشتند. آیا در شرایط کنونی با توجه به سیاست جدید امریکا موضع حماس در فلسطین تقویت شده است یا خیر؟
اولا مذاکرات تنها به فتح و حماس خلاصه نمیشود. طبق آخرین نظرسنجیهایی که نه تنها در غزه بلکه در کرانه باختری و از میان کل فلسطینیان در سراسر جهان انجام شده است، الان مساله مذاکرات صلح در آحاد ملت فلسطین هیچ جایگاهی ندارد و این تنها مختص به حماس نیست. مردم ما اکنون یک سوال عمده دارند که ما از سازش چه چیزی عایدمان شد. اکنون هیچ فلسطینیای را پیدا نمیکنید که طرفدار مذاکراتی باشد که ناظر آن امریکا باشد.
محمود عباس نیز در شورای مرکزی ساف اعلام کرد که ما وارد هیچگونه مذاکراتی که طرف سوم آن تنها امریکا باشد نخواهیم شد. اگرچه ما به این مسائل امید نمیبندیم اما از آقای محمود عباس این انتظار میرفت که اقدامی قوی و آشکارا نسبت به موضوع داشته باشد و به امریکا بگوید که دچار اشتباه شدهاید.
**پس موضع خود را تقویت شده میدانید؟
بله دقیقا، برخیها تلاش میکردند بگویند که تنها حماس مخالف مذاکرات است، واقعیت این است که همه مردم مخالف و همگی دچار یک نوع سرافکندگی شدهاند.
**موضوع مهم دیگری که اکنون در فلسطین جریان دارد بحث آشتی ملی میان فتح و حماس است؛ مذاکراتی که از چند ماه گذشته در مصر به نتیجه رسید. آیا تاکنون توافق طبق برنامه پیش رفته است یا خیر و جلساتی که بنا بود برای بررسی پیشرفت مذاکرات شکل بگیرد برگزار شد؟
تحولاتی که در خصوص قدس به وجود آمد، نه کل برنامه اما برخی از برنامهها را تغییر داد و جدول زمانی تعیین شده را برهم زد. اما یک مساله وجود دارد که همگان امروز بیش از هر وقت دیگر روی وحدت ملی به عنوان یک ابزار و اهرم قدرت خود اعتقاد دارند.
**طبق برنامه دو طرف در حال پیشبرد روند آشتی ملی بودند، چرا باید تصمیم آقای ترامپ برنامهریزیها را تغییر دهد؟ مگر بنا نبود جلسات ماه دسامبر میزان پیشرفت در روند آشتی ملی را بررسی کند؟
مساله آشتی ملی در حال پیشرفت است اما به دلیل مساله جدیدی که رخ داد و مجامع بینالمللی را نیز درگیر خود کرد جدول زمانی دچار تغییرات شد. قرار است در ماه فوریه جلسات مجددی برگزار شود. البته در خصوص توافقهایی که صورت گرفته پیگیریهایی در حال انجام است. اکنون مسائلی از قبیل برق، آب و مسائل معیشتی مردم در حال پیگیری است. حتی به صورت روزانه مذاکراتی بین حماس و تشکیلات خودگردان وجود دارد.
همچنین به جای اینکه همگی در یکجا جمع شوند مسائل به صورت تلفنی دنبال میشود. هرچند موانعی وجود دارد و امور طبق چیزی که ما میخواهیم پیش نمیرود. حماس ملاحظاتی را دارد و نکات منفی در خصوص عملکرد برادران ما در رامالله وجود دارد. در حال حاضر یکسری مشکلات مدنی در میان دو گروه وجود داشت از جمله مساله دیه افراد که در درگیریهای داخلی میان دو گروه جان خود را از دست دادند.
این موضوع از جمله موضوعاتی است که میان خانوادهها به مصالحه رسیده است و ٩٠ درصد این مشکلات حل شده است. موضوع دیگری همچون تحویل دولت، در این خصوص باید بگویم که برادران ما در تشکیلات خودگردان اصرار دارند که هنوز اداره غزه را تحویل نگرفتهایم. آنچه در خصوص ما و هرگونه تعهدی به تشکیلات خودگردان داشتیم آن را انجام دادیم و ما خواستار تشکیل یک کمیته ملی برای بررسی این موضوع شدیم که همه افراد و گروهها در آن حضور داشته باشند. آنها در واقع ناظرانی بر اجرای امور باشند تا مشخص کنند چه کسی کار خود را درست انجام داده است.
**سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا شما چنین کمیتهای را در توافق آشتی ملی پیشبینی کردید؟ آیا طبق توافق بنا نبود مصر به عنوان میانجی تعیینکننده پیشرفت توافق باشد و تا اکنون بحث کمیتهای که شما مطرح میکنید اتفاقی جدید در روند آشتی ملی است.
در این آشتی ملی حماس یک طرف و فتح طرف دیگر است. نمیتوان یک طرفه به قاضی رفت و ما نیاز به یک طرف ثالث ملی داریم و حتی مصریها از ایده تشکیل کمیته ملی استقبال کردند. اکنون دو مشکل وجود دارد. اغلب گروههای فلسطینی معتقدند که حماس به کلیه تعهدات خود در چارچوب آشتی ملی عمل کرده است.
این کمیته نظر خود را نیز هم به طرف مصری و هم به رسانهها اعلام کرده است. مشکل دوم این است که برادران ما در فتح کار این کمیته را با مشکل مواجه کردهاند و نمیخواهند روند به خوبی پیش برود و در این زمینه طرف مقابل مقصر است. اگر بخواهم به صورت خلاصه بگویم همچنان موانع وجود دارد و نمیتوانم آمار به شما ارایه بدهم که چه میزان پیشرفت داشته است. اما میتوانم عنوان کنم که پیشرفت پایینتر از حد انتظار و آن چیزی است که ما را راضی میکند. در تمام موضوعات مشکلات وجود دارد و نتایج حاصل شده قانعکننده نیست. اما با تمام این اوصاف ما همچنان اصرار بر تداوم گفتوگو به سمت آشتی ملی داریم.
**موضوع مبهمی که در این بین وجود دارد این است که در توافق آشتی ملی طرف میانجیگر و داور موضوع مصر است یا کمیته آشتی ملی که شما میفرمایید در سند نهایی در نظر گرفته شده است؟
کمیته نمیتواند جایگزین داور تعیین شده در توافق باشد. اما این کمیته پس از مشورت با طرف مصری تشکیل شده است و مورد استقبال واقع شد. این کمیته کار میدانی انجام میدهد. اکنون مساله داوری نیست و باید بر سر موضوعات توافق حاصل شود. اما اگر بخواهیم بگوییم میانجی کیست؟ در این آشتی میانجی کماکان مصر است.
**بحث من این است که تاریخهای تعیینشده برای بررسی پیشرفتها هیچ کدام انجام نشده، اما عدم برگزاری این نشستها به صورت دقیق مشخص نیست به دلیل تصمیم ترامپ بوده یا اختلافات داخلی، آنگونه که از حرف شما برداشت میکنم بسیاری از توافقاتی که بنا بوده پس از اجرای آشتی ملی انجام شود هنوز اجرایی نشده است.
من نمیگویم دلیل عدم برگزاری این نشستها تصمیم ترامپ بوده است. ولی یکی از عواملی بوده که در جدول کاری تغییر ایجاد کرد. اما علت اصلی عدم موفقیت آشتی ملی را بیان کردم، طرف مقابل ما جدیت کافی را برای اجرای آن نشان نداده است. ما برای اینکه اتهامات رسانهای که مطرح میشود آن را کنار بزنیم، اقدام به تشکیل کمیته ملی کردیم.
**کمیته پس با پیشنهاد حماس تشکیل شد؟
کمیته متشکل از تمام گروهها است و حتی طرف مصری نیز درآن حضور دارد. مصریها هم معتقدند حماس آنچه را برعهده داشته انجام داده است. من نمیخواهم حکمی صادر کرده باشم، اما مصریها به عنوان یک میانجی دنبال آن هستند که آشتی صورت گیرد چرا که یک هدف متعالی است و همه فلسطینیان باید بیش از دیگران احساس مسوولیت کنند.
**آیا طبق توافق گذرگاههای غزه و اداره دولت به شکل کامل در اختیار تشکیلات خودگردان قرار گرفته است یا خیر؟
در این گذرگاهها هیچ نیروی حماسی حضور ندارد. اما با تمام این اوصاف طرف مقابل ما همچنان اعلام میکند که صددرصد این گذرگاهها در اختیار ما نیست. حال باید کدام گروه تشخیص دهد این اتفاق به طور کامل رخ داده است. به همین دلیل عنوان کردیم که مردم ناظر باشند و ما هم میگوییم که گذرگاهها را تحویل دادیم. اکنون نه نخست وزیر ما دولت را در اختیار دارد، نه وزرای ما در دولت حضور دارند و نه مرزها در اختیار ما است و همه آنها در اختیار تشکیلات خودگردان است.
**پس با وجود همه این اختلافات چرا مصر ورود پیدا نمیکند؟
این موضوع پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. من از طرف مصری سخنی نمیگویم، خطاب من به برادرانمان در جنبش فتح است که آنها باید رویه خود را تغییر دهند و تعهدات خود را انجام بدهند. هر اقدامی را میخواهیم انجام دهیم و گامی به پیش ببریم میگویند که هنوز کار انجام نشده است. چه کسی میخواهد در این خصوص نظر بدهد. از نظر ما حماس هر آنچه در طرح آشتی ملی مندرج شده را انجام داده است. اما در طرف مقابل با تمام تعهداتی که حماس انجام داده هنوز هیچ نتیجه ملموسی برای مردم نداشته است. دلیل آن هم عدم جدیت طرف مقابل ما است.
**یعنی اکنون نه حقوق کارمندان دولت در غزه پرداخت شده و مشکل آب و برق مردم غزه نیز حل نشده است و این مشکل کماکان پابرجاست؟
تا حدود اندکی این مساله حل شده است و اقداماتی به صورت موقت انجام شده است. به کارمندان نصف حقوق پرداخت شده است. گاهی اوقات نیز برق وصل است و گاهی نیست، راهحل دایمی در حال حاضر وجود ندارد.
**شرایط گذرگاه رفح اکنون چگونه است، آیا مذاکرات بر سر بازگشایی ادامه دارد؟ ما شاهد رفتوآمدهای آقای هنیه به مصر نیز هستیم آیا این اقدام تاثیری بر بازگشایی گذرگاه رفح گذاشته است؟
گذرگاه رفح دو سمت دارد. یکی در اختیار فلسطینیها است و دیگری در اختیار مصر است. بنابراین دلایل متعددی در خصوص بسته بودن معبر وجود دارد. گاهی اوقات پیش میآید که به دلیل مسائل امنیتی در داخل مصر به ما اطلاع داده میشود برای ما مقدور نیست که این گذرگاه را باز کنیم. مسائل دیگری هم در این زمینه مطرح است. از جمله آن بازسازی معابر از سمت مصر مطرح است. هرچند موضوع بازسازی از سمت مصر بهانه درستی است اما روند آن از نظر ما بسیار کند است.
از طرف فلسطینیان چه تشکیلات خودگردان یا حماس آمادگی کامل را برای بازگشایی گذرگاه دارند. گذرگاه اکنون در اختیار تشکیلات خودگردان است و بخشی از مذاکرات ما با مصر بر سر موضوع گذرگاه است ولی اکنون بسته است و تحول خاصی رخ نداده است.
**به نظر میرسد با توجه به سیاست امریکا در قبال فلسطین، چارهای جز برگزاری انتخابات و تشکیل یک دولت یکپارچه باقی نمانده است، با توجه به شرایط موجود آیا امکان برگزاری یک انتخابات آزاد طبق توافق ملی وجود دارد؟
ما برای هرپاسخی باید دلیلی ارایه کنیم. اگر بخواهیم در خصوص شرایط برگزاری انتخابات صحبت کنیم، به تازگی نشست شورای مرکزی ساف را داشتیم. طبق چارچوبی که در آشتی ملی نیز تعریف شده بود، قرار بود یک ساختار و چارچوب جدید برای رهبری ساف تعریف شود که اولینبار نیز در سال ٢٠٠٥ در خصوص آن توافق صورت گرفت و بنا بود در این نشست اخیر نیز مطرح شود.
اما بدون اینکه ساختار تشکیل شود و در خصوص آن بحثی صورت گیرد، به ناگاه نشست شورای مرکزی ساف برگزار شد که نشان داد تمام برنامهریزیهای پیشین عملا از بین رفت. آنها بدون حماس و دیگر گروههای فلسطینی این نشست را برگزار کردند و شاهد بازسازی ساختار ساف نبودیم.
در سال ٢٠٠٥ تصمیم گرفته شد که یک ساختار رهبری جدید برای فلسطینیها به صورت موقت تشکیل شود که وظیفه آن بازسازی ساختار ساف است. این موضوع حتی پیش از دورهای است که حماس در انتخابات پیروز شود. قرار بود ساختار و چارچوب جدید از دبیرکل همه گروههای فلسطینی تشکیل شود و مدیریت آن را نیز محمود عباس برعهده داشت.
به جای اینکه طبق توافق دبیرکلهای گروههای فلسطینی و شخص محمود عباس حضور داشته باشد و چارچوب جدید طراحی شود، همان روال سابق را به اجرا گذاشت. بنابراین میتوانیم بگوییم که فضای مناسبی برای برگزاری انتخابات سراسری در فلسطین وجود ندارد.
**یعنی میتوانیم نتیجهگیری کنیم که آشتی ملی اخیر نیز به سرنوشت سایر آشتی ملیهای دیگر دچار شده است؟
این نتیجهگیری شما با درصد بالایی درست است. من باید بگویم که ما چارهای جز وحدت نداریم و بنابراین گزینهای برای وحدت نیست در غیر این صورت درگیری و نزاع و اختلافات ادامه پیدا میکند.
**در سال ٢٠١٢ امید زیادی در خصوص به نتیجه رسیدن این توافق که در قطر رخ داد وجود داشت، اما دوباره در سال ٢٠١٧ هم توافق دیگری در مصر صورت گرفت باز هم امیدواری به وجود آمد، حالا شرایط نسبت به گذشته تغییری نکرده که بتوانیم امیدوار باشیم که اتفاق جدیدی در راستای وحدت گروههای فلسطینی رخ دهد؟
اگر بخواهیم یک مقایسهای در خصوص توافق ٢٠١٢ و ٢٠١٧ داشته باشیم، دو طرف توانستند کارهای جدیدی را صورت دهند که بسیار مهم بود که مهمترین آن آشتیهای مدنی بود. تفاوت دیگری که نسبت به گذشته نیز وجود دارد. شاید حماس در گذشته اصرار داشت تا در قدرت حضور داشته و جزیی از ساختار آن باشد، اما اکنون اینگونه نیست. شخصی مانند آقای هنیه که محبوب همگان است و بالاترین محبوبیت در میان مردم فلسطین را دارد، در سال ٢٠١٤ دولت را رها کرد تا حسننیت خود را نشان دهد با این وجود سعی میشود همواره حماس به عنوان بخشی از مشکل معرفی شود. توافق اخیر نیز هرچند مشکلات میان مردم را حل کرده اما مشکلات میان گروههای فلسطینی را حل نکرده است.
**در خصوص آقای خالد مشعل آیا حماس ایشان را به عنوان گزینهای برای ریاستجمهوری فلسطین یا به عنوان رییس ساف در نظر دارد که ایشان به ناگاه از تشکیلات کنارهگیری کردند؟
اکنون دو مساله وجود دارد که ابتدا باید تاکید کنم ایشان کنار رفته است و به هر حال شخصیت با این همه تجربیات غنی و ارثی که از خود برجا گذاشته، به دور از عقل و منطق است که بخواهیم از این همه تجارب گرانبهای وی استفاده نشود. ایشان اخیرا نیز از چند کشور افریقایی دیدن کردند. ایشان یک سرباز فداکار است که حاضر به انجام خدمت برای مردم فلسطین است. مساله دوم اینکه آقای مشعل یکی از نمادهای مقاومت فلسطین در بعد بینالمللی شناخته میشود. بنابراین ریاست این گروه یا آن گروه چیزی از ارزشهای ایشان کم یا زیاد نمیکند. با این اوصاف نام ایشان برای حضور در ریاست ساف یا تشکیلات خودگردان مطرح شده است اما اینها شایعاتی بیش نیست.
**سوال آخر من این است که چرا آقای هنیه مدتهاست به تهران نیامدند؟
ایشان اگر از غزه بتوانند خارج شوند قطعا به تهران خواهند آمد.
**اما ایشان بارها به مصر سفر کردند و از نوار غزه خارج شدند؟
ایشان تنها در چارچوب مذاکرات آشتی ملی فلسطین دعوت شده بودند به قاهره و بازگشتند و دلیل خروج تنها حضور در جلسات بود. از نظر ما اگر آقای هنیه از غزه خارج شود، تهران در راس کشورهایی قرار خواهد داشت که از آن بازدید میکنند. در حال حاضر یکسری موضوعات واقعگرایانهای وجود دارد که باعث میشود ایشان فعلا از غزه خارج نشوند.
هیچ فلسطینیای را پیدا نمیکنید که طرفدار مذاکراتی باشد که ناظر آن امریکا باشد. برخیها تلاش میکردند بگویند که تنها حماس مخالف مذاکرات است، واقعیت این است که همه مردم مخالف و همگی دچار یک نوع سرافکندگی شدهاند. همگان امروز بیش از هر وقت دیگر روی وحدت ملی به عنوان یک ابزار و اهرم قدرت خود اعتقاد دارند.برادران ما در تشکیلات خودگردان اصرار دارند که هنوز اداره غزه را تحویل نگرفتهایم.
فضای مناسبی برای برگزاری انتخابات سراسری در فلسطین وجود ندارد. علت اصلی عدم موفقیت آشتی ملی را بیان کردم، طرف مقابل ما جدیت کافی را برای اجرای آن نشان نداده است. ما چارهای جز وحدت نداریم و بنابراین گزینهای برای وحدت نیست در غیر این صورت درگیری و نزاع و اختلافات ادامه پیدا میکند. اگر آقای هنیه از غزه خارج شود، تهران در راس کشورهایی قرار خواهد داشت که از آن بازدید میکنند.
*منبع: روزنامه اعتماد؛ ۱۳۹۶،۱۱،۹