سرگردانی مردم در شبکههای اجتماعی در سال ۹۵ به کنشگری آنها رسید؟
مسایلی مانند حقوقهای نجومی، کمپین نه به خرید خودروی داخلی، توجه به گرد و غبار و سیل در استانهای جنوبی، توجه به مسایل مردم در مناطق محروم، مساله املاک نجومی، مساله حضور ورزشکاران ایرانی در المپیک و… از جمله کنشگریهای مردم در شبکههای اجتماعی است.
جامعه ایرانی کم کم در حال پوستانداختن و گذار از مرحلهای که سالها در آن درگیر بوده است. طی سالهای پایانی دهه ۷۰ و سالهای پایانی دهه ۸۰ رویدادهایی در جامعه ایرانی رخ داد که محلی از تلاش برای کنشگری اجتماعی بود. کنشگری به این معنا که مردم خود وارد عرصههای سیاسی و اجتماعی شوند و سعی کنند، سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود را رقم بزنند. در سالهای ۸۸ تا ۹۰ این کنشگری به واسطه مسدود بودن فضای اجتماعی و سیاسی با چالش همراه شد. اما تولد شبکههای اجتماعی باعث شد، مسدود بودن کنشگری در فضای عمومی منجر به اقبال شبکههای اجتماعی شود.
نخستین قدمها با فیس بوک و پیامرسانها برداشته شد و حالا تلگرام، توییتر، اینستاگرام و… ابرازهایی برای ایفای نقش شهروندی شدهاند. به این شکل که در قدمهای نخست شهروندان در شبکه های اجتماعی با سرگردانی خاصی خود را در فضای شبکه های اجتماعی می دیدند. اما کم کم این فضا شکست و در سال ۹۵ جامعه ایرانی شاهد حجم بالایی از کنشگری در شبکههای اجتماعی بود. مسایلی مانند حقوقهای نجومی، کمپین نه به خرید خودروی داخلی، توجه به گرد و غبار و سیل در استانهای جنوبی، توجه به مسایل مردم در مناطق محروم، مساله املاک نجومی، مساله حضور ورزشکاران ایرانی در المپیک و… از جمله کنشگریهای مردم در شبکههای اجتماعی است.
حتی این کنشگریها تا جایی پیش رفته که در روزهای آخر سال ۱۳۹۴، گروهی از اساتید ارتباطات به نقش تعیین کننده شبکههای اجتماعی در انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی اشاره کردند. این اتفاق حتی میتواند در سال آینده نیز تاثیر گذار باشد و انتخابات ریاست جمهوری را تحت شعاع خود قرار دهد. در مجموع کنشگری در شبکههای اجتماعی اتفاق کم نظیری در سال ۹۵ بود و این نوید را میدهد که در ادامه نیز زمینهساز تاثیرات اجتماعی و سیاسی متعددی در جامعه ایرانی شود.
در ادامه به برخی از موارد کنشگری در سال ۹۵ اشاره میشود.
حادثه پلاسکو و دیر رسیدن خودروهای امدادی
حادثه پلاسکو یکی از تلخترین حوادث طی دههای اخیر در این بود. شاید بخش زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی در مواجهه با ماجرای پلاسکو همدردی کردند اما آنچه تاثیرگذار تر از همیشه بود، اثرگذاری دو رویداد بود.
یکی پرداختن بی تعارف به کارنامه مدیران و حواشی این اتفاق، و بعد از آن اعتراض به نوع اطلاع رسانی در این حادثه. در واقع در ساعات نخست حادثه پلاسکو بخش زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی از تجمع مردم و ایجاد اخلال در رسیدن خودروهای امدادی انتقاد کردند. در واقع این اتفاق میتواند اثرگذاری اجتماعی بالایی داشته باشد و کم کم میتواند میزان حساسیت نسبت به خودروهای امدادی را بالا ببرد.
علاوه بر این اعتراض به وضعیت اطلاعرسانی یکی دیگر از کنشگری های شبکههای اجتماعی بود. اخبار ضد و نقيض پلاسکو مانند هر بحران ديگري از اخطارها شروع شد؛ از جايي که معاون شهرسازي و معماري شهرداري آمار اخطارهاي دادهشده به هيأتمديره ساختمان پلاسکو مبنيبر ايمننبودن ساختمان را هفت بار اعلام کرد؛ مهدي چمران، رئيس شوراي شهر ۱۴ بار و شهرام گيلآبادي، مدير روابط عمومي شهرداري تهران، اين آمار را ۳۰ بار اعلام کردند.
افزايش شايعات و اخبار ضد و نقيض درباره اتفاقات و حوادث پلاسکو باعث شد که خانوادههاي آسيبديدگان که خود را مخاطب اصلي اين خبرها ميديدند، بيش از همه در معرض تنشهاي رواني قرار گيرند؛ خبرهايي که بهدليل انسداد خبري و انحصار اطلاعاتي، بازار شايعات را داغ کرده بود و بيشترين حجم از اخبار منتشرشده در دقايق اول تکذيب ميشدند؛ خبرهايي که از نجات ۱۷ آتشنشان خبر ميداد و بهدنبال آن، اميد را در دل بسياري از خانوادههاي آسيبديده زنده کرد و ساعتي بعد تکذيب شد. خبري که از خارجشدن پيکر چهار آتشنشان از زير آوار خبر ميداد و تمامي رسانهها را پوشش داد و دقايقي بعد تکذيب شد. اينها فقط نمونههايي از اخبار منتشرشده و سپس تکذيبشدهاي هستند که در روزای نخست، حادثه پلاسکو را درگير شايعات و اخبار ضد و نقيضي کرد. بر همین اساس اعتراضات مردم در شبکههای اجتماعی خیلی زود تاثیرگذار شد و کم کم اطلاعرسانی درباره پلاسکو با سرعت و دقت بهتری رخ داد.
فوت آیتالله هاشمی رفسنجانی
یکی از مسائلی که در سال ۹۵ ذهن مردم در شبکههای اجتماعی به خود درگیر کرد، فوت ناگهانی آیتالله هاشمی رفسنجانی بود. در واقع تاثیری که شبکههای اجتماعی بر این حادثه داشتند، تجمیع احساسات عمومی به نفع آیتالله بود.
املاک نجومی و حقوقهای نجومی
ماجرای حقوقهای نجومی از شبکههای اجتماعی آغاز شد. پس از آن نیز ماجرای املاک نجومی شهرداری تهران نیز در شبکههای اجتماعی پا گرفت. در واقع شبکههای اجتماعی در این دو ماجرا نقش وجدان بیدار جامعه را ایفا کرد. به این معنا که فارغ از رنگ و جریان سیاسی برای مقابله با فساد جریانسازی کردند.
برخی از این ماجرا نیز البته بستگی به محدودیتهای رسانهها داشت. در واقع رسانههای ایران با خط قرمزهای خاصی مواجه اند و شبکههای اجتماعی با این خطوط قرمز مواجه نیستند. این اتفاق هم می تواند در اثر گذاری هر چه بیشتر شبکههای اجتماعی تاثیر داشته باشد.
ماجرای کیارستمی و خطاهای پزشکی
به جرات میتوان گفت پزشکان طی سالهای اخیر در میان سایر اصناف دارای بالاترین میزان از دست دادگی پایگاه اجتماعی هستند. در سال ۹۵ این ماجرا ادامه پیدا کرد و با مرگ عباس کیارستمی کارگردان ایرانی شدت گرفت. ماجرا از آنجایی آغاز شد که هنرمندان در شبکههای اجتماعی کم کم زمزمههایی از خطای پزشکی در پرونده کیارستمی را راه انداختند. این زمزمهها با همراهی مردم در شبکههای اجتماعی بالا گرفت و موج بی سابقهای علیه پزشکان راه انداخت.
کار تا جایی پیش رفت که ویدیو صبحتهای جنجالی داریوش مهرجویی بر علیه پزشکان در شبکههای اجتماعی منتشر شد و واکنشهای پزشکان به او نیز در همین شبکهها. در واقع تاثیر اجتماعی و کنش گری که شبکههای اجتماعی در این ماجرا داشتند ایجاد حساسیت عمومی بر علیه خطاهای پزشکی بود. در حال حاضر نیز کمترین خطاهای پزشکی در شبکههای اجتماعی بازخورد دارد و در این مورد نیز شبکههای اجتماعی وجدان بیدار اجتماعی شدهاند.
توجه به سیل در جنوب و گرد و غبار در اهواز
صدای مردم خوزستان را شبکههای اجتماعی به گوش مسئولان رساند. مطالبات مردم از شبکههای اجتماعی فریاد شد و بعد از آن کاربران شبکههای اجتماعی در گوشه گوشه گوشه ایران بودند که این مطالبه برای آنها ایجاد شد و با ساخت هشتگهایی این مطالبه را پیگیری کردند. در واقع بحران ریزگردهای خوزستان یک بحران زیستمحیطی است که در استان خوزستان وجود دارد. در حال حاضر، کانون اصلی تولید این ریزگردها، از داخل ایران است اما ریزگردهایی که از کشورهای همسایه از جمله عراق وارد خاک ایران میشوند شرایط را تشدید کردهاند. بخشهای جنوبی تالاب هورالعظیم در ایران و نابودی تالابهای بینالنهرین در عراق کانونهای اصلی تولید ریزگردها هستند.
گردوغبارها و ریزگردها در چند سال اخیر در ایران افزایش یافتهاند که علت آن خشک شدن تالابهای ایران و عراق است.با انتقال آب و خشک شدن بیش از ۲ میلیون هکتار از تالابهای عراق و بیش از ۴۰ درصد تالابهای خوزستان، این تالابها تبدیل به کانون ریزگرد شده و یکی از راهِ حلها برای حلّ این معضل، احیای تالابها است. همچنین مسئولان دولتی نیز از ظرفیت شبکههای اجتماعی برای گزارشهای خود استفاده کردند و در آخرین مورد معصومه ابتکار در اینستاگرام خود گزارش عملکرد محیط زیستی داد.
محمدحسین نجاتی/ خبرآنلاین