متوسط خرید ایران از چین هزار و ۳۰۰ دلار برای هر تن است|سهم ناچیز ایران در تجارت خارجی چین

مجیدرضا حریری فعال اقتصادی و عضو اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین با حضور در کافه خبر روابط آمریکا و چین، چین و ایران را بررسی کرد.

 ترامپ قبل از اینکه ریاست جمهوری آمریکا را به عهده بگیرد در سخنرانی های خود مواضع تندی نسبت به چین گرفته بود.او چین را کشوری متقلب خطاب کرد که با کاهش ارزش پول ملی اش بازار آمریکا راتصاحب کرده است.او حتی در مناظره‌های انتخاباتی خود گفت که علاوه بر اجبار شرکت‌های آمریکایی به تولید در خاک آمریکا،بر ورود کالاهای چینی تعرفه‌های هنگفتی اعمال خواهد کرد. ترامپ همچنین گفته بود که چین علاوه بر دستکاری نرخ‌های ارز، مشاغل آمریکایی‌ها را ربوده است.

در چنین شرایطی برخی کارشناسان معتقدند،تیرگی روابط اقتصادی این دو کشور، سبب می شود که موقعیت خوبی برای کشورهای دیگر ایجاد شود، بر همین اساس ایران از زمان تحریم ها رابطه با ثباتی با چین داشته و آن را حفظ کرده است، در همین خصوص، مجیدرضا حریری، عضو اتاق بازرگانی مشترک ایران-چین با حضور در کافه خبر گفت:«  این موضوع به طور کوتاه مدت به اقتصاد ایران و روابط تاثیر نخواهد گذاشت. مبادلات تجاری چین و آمریکا ۱۰ برابر ایران و چین است، کالاهایی که بین این دو کشور خرید و فروش می شود متفاوت است. ایران مواد خام و انرژی با چین مبادله می کند. به همین دلیل این تنش بر بازار واردات و صادرات ایران تاثیر خاصی نخواهد گذاشت.» مشروح گفت‌وگو مجیدرضا حریری با خبرگزاری خبرآنلاین را در ادامه می‌خوانید.

                                                                             *****

کارشناسان بین المللی پیش بینی می کنند جنگ تجاری بین آمریکا و چین رخ می دهد، تحلیل شما در این رابطه چیست؟ آیا آمریکا و چین با توجه به اظهار نظرهای ترامپ، به این جنگ تجاری دامن می زنند؟

دو اتفاق را می توان بررسی کرد؛ اولین اتفاق این است که رابطه چین و آمریکا قرار است در آینده بدون توجه به نظرهای ترامپ چه شود. به هر حال خیلی از کسانی که در مباحث استراتژیک سیاسی و اقتصادی تخصص دارند معتقدند که در آینده نزدیک درگیری چین و آمریکا وجود دارد. چه ترامپ می آمد چه نمی آمد.این بحث درگیری از زمان بیل کلینتون شروع شده بود.

به همین دلیل این دو کشور بر روی خاورمیانه تمرکز کردند، پیش بینی می شود که در گیری های آینده دنیا در آسیا پاسیفیک خواهد بود. مکان هایی که چین حوزه نفوذش را گسترش داده و حیاط خلوت آمریکا بوده است، درگیر خواهند شد.

تقریبا چین با تمام همسایگان مرزی در آب های دریایی چین، کره، ژاپن، فیلیپین و ویتنام با همه دعوای مرزی دارد. در این یک دهه اخیر هرجایی که عمق دریا اجازه می داد خاک بریزند رفتند خاک ریختند و چین باند فرودگاه نظامی درست کردند. این موارد می تواند آینده دنیا را تحت تاثیر قرار دهد.

بخش دیگر هم این است که چین برای گسترش حوزه نفوذ اقتصادی یک بحثی را در یک الی دو دهه اخیر به طور تئوریک مطرح کرده است که از سال ۲۰۱۲ علنی کرد« احیای جاده ابریشم» است. قصه این موضوع این طور نیست که یک دفعه جرقه زده شده باشد و ابتکاری باشد، این طرح، یک طرح مطالعه شده است که هم دسترسی را به بازار ها راحت تر می کند و هم چین راحت تر می تواند تامین مواد اولیه و انرژی پایدارتری داشته باشد.  با این کار در واقع حوزه نفوذش را گسترش داده است. به طور مثال یک بخش از راه دریا است که از همان دریای جنوبی چین به سمت اقیانوس هند و عمان گسترش پیدا می کند و بخش دیگر از طریق آسیای میانه به سمت آسیای غربی و جنوب اروپا می رود. توسعه این راه ها از پیش بینی هایی که شده بود تند تر و بهتر انجام شده است. در بخش خطوط آهن، به طور نمادین تا لندن یک قطار فرستادند و از طرف دیگر تا بارسلون قطار دیگری فرستاند. به عبارتی چینی ها دارند خودشان را در منظقه توزیع می کنند. البته سند NDRC طرح ابریشم یک طرح بسیار گسترده است و مختص به یک خط آهن و یا جاده نیست. موضوعی است که در آن تبادل دانشجو و فستیوال فیلم، بانک ها وجود دارد. به هر حال حوزه دعوای آمریکا و چین قابل پیش بینی بوده است.

چه پیش بینی هایی در این زمینه شده است؟

کارشناسان پیش بینی می کنند تا چند ده سال دگر چین اولین اقتصاد جهان خواهد شد. قاعدتا این بدون اصطحکاک با منافع آمریکا انجام نمی شود. بخش عمده بازار مبادلات چین، آمریکا است چه خرید کالا و چه فروش آن. آمریکا نمی تواند به این راحتی بگذارد چین در این رقابت برنده شود. مضاف بر اینکه بالای هزار میلیارد دلار، دلاری است که چینی ها دارند. اختیار دلار و اختیار طلا بخش عمده ای دست چین است.

به عبارتی از عصر صنعت به سمت عصر تکنولوژی رفتن حتما یک خونریزی دارد. حالا در گذشته این خونریزی جنگ بوده ولی حتما الان شکل آن عوض می شود. به همین ترتیب سرعت این فرآیند نیز زیاد است. در حال حاضر بازه های زمانی هم اکنون کوتاه شده است.

یکی از مواضع تند ترامپ نسبت به چین، ارزش یوان این کشور است. او در چندین سخنرانی خود چین را متهم کرده است که در ارزش یوان خود تقلب می کند و مخصوصا آن را پایین نگه می دارد. نظر شما در این باره چه است؟

این دعوایی است که سالیان سال آمریکا و چین و اروپا با یکدیگر دارند. آمریکایی ها معتقدند که رقم در حال حاضر یوان ارزانی است و یوان باید گران تر از آن باشد. به همین ترتیب معتقدند که چین به عمد قیمت ارز خود را پایین می آورد برای اینکه بتواند کالا در دنیا بفروشد و رقابت ناپذیر باشد. به طوری که این کالا با یوان ارزان تولید می شود. خیلی سال است که این صحبت پیش آمده است.

مبتنی بر تجربه عرض می کنم که در حال حاضر نمی تواند این اتفاق بیافتد و نمی توانیم کشوری را متهم کنیم که خیلی ارزش پولش را پایین آورده باشد، به دلیل اینکه یوان چین دو سال است در صندوق بین المللی پول پذیرفته شده است. به هر حال نهادهای ناظر وجود دارد که این پول را نظارت می کنند. لااقل در پنج سال اخیر این اتفاق محسوس نیست. اگر قیمت پایه را به اندازه قیمت ۲۰۱۰ بگذاریم اتفاق محسوسی نیافتاده است. همان قدر یوان پایین آمده که ارزش یورو نسبت به دلار پایین آمده است. واکنش غیر طبیعی در ارزش یوان نداشتیم. اواخر دهه ۹۰ یا شروع سال ۲۰۰۰ به بعد شاید بوده باشد ولی هم اکنون بعید می دانم.

در بحث داخلی، با برداشته شدن تحریم ها تجارت ایران و چین چه تاثیری دید؟ آیا توانست پیشرفت کند؟

منحنی تجارت ایران با چین کاملا  تا سال ۲۰۱۰ صعودی بود . عمده کالایی که به چین می فروشیم یا خود نفت خام است یا متاثر از نفت خام مانند پتروشیمی، گاز و میعنات نفتی است. این شاکله فروش ما به چین است. در رده دوم مواد خام معدنی به چین می فروشیم، مانند سنگ آهن، مس و کبالت. ما از سال ۱۳۶۳ با کمتر از یک میلیارد دلار مبادله بین ایران و چین روابط را نگه داشتیم که این میزان در سال ۱۳۹۲ به ۵۲ میلیارد دلار رسید. افزایش قیمت نفت در این افزایش میزان تجارت موثر بوده است. به طوری که تحت تاثیر کاهش قیمت نفت از سال ۹۲ به بعد این میزان تجارت روندی کاهشی داشته است. در سال ۲۰۱۴ الی ۲۰۱۶ ارزش مبادلات سقوط کرده است. در این سال ها تمامی قیمت مواد خام پایین آمده است.

مقاطعی بوده که تبادل تجاری ایران با چین  نسبت به ۷۰ به ۳۰ بوده است. اما در حال حاضر این میزان ۵۲ به ۴۸ به نفع چینی ها رسیده است. به خاطر این که شاکله فروش ما به چین مواد خام یا انرژی است و شاکله خریدمان از آن چین کالای ساخته شده، تکنولوژی و خدمات است. یعنی متوسط فروش کالای ایران به چین حدود ۲۵۰ دلار برای هر تن است اما متوسط صادرات غیر نفتی ایران به همه جای دنیا ۳۵۰ دلار بر هر تن است.این در حالی است که مقداری که به چین می فروشیم تقریبا ۱۰۰ دلار فرق می کند. به عبارت دیگر خیلی شکل آن خام تر است. به همین ترتیب متوسط خرید ایران از چین هزار و ۳۰۰ دلار برای هر تن است. در واقع داریم کالاهای حجیم ارزان قیمت می فروشیم و کالاهای کم حجم گران قیمت می خریم.  به عبارتی اوضاع مبادلات ایران با چین وزنی تغییری نکرده است ولی ارزشی پایین آمده است.

آیا برجام توانسته به بهبود روابط ایران و چین کمک کند؟

از نظر آماری در زمان قبل از تحریم و بعد از تحریم با چینی تقریبا یک شکل عمل کردیم. حتما قبل از تحریم مبادلات بسیار راحت تر بود به خاطر اینکه بخشی از تحریم ها در چین هم علیه ما صادر شده است. چین کشوری است که خود عضو شورای امنیت ملی است و این تحریم ها در چین نیز علیه ما اعمال شد.

آن چه که در چین و هند و ترکیه بود متفاوت بود راه های فراری بود که تحریم کنندگان ما برای ما قرار داده بودند. چون هدف از تحریم ها این نبود که در یک سال ما را از بین ببرند، یک کوچه های باریکی را برای ما باز گذاشته بودند. همانطور که ما می توانستیم در ترکیه از بانکی به اسم هالک استفاده کنیم همانطور در چین نیز می توانستیم از یک بانکی استفاده کنیم. منتهی ما نفت به چینی ها می فروختیم و در مقابل می توانستیم کالا وارد کنیم. مازاد اینکه اگر نفت زیاد می فروختیم و نمی توانستیم کالا وارد کنیم در بانک های چینی باقی می ماند و قابل انتقال نبود.

چینی ها به ایران کالا می فروختند و برگه ترخیص را به بانک چینی می برد و پولشان را می گرفتند. اگر این راه فرار نبود در زمان تحریم ها بسیار وضعیت سخت تر می شد. البته ناگفته نماند که این طرز فکر که اگر ما ایرانی ها نبودیم تجارت چین رونق نمی گرفت کاملا غلط است و ایران در تجارت خارجی چین کم تر از یک هزارم نقش دارد.

خبر آنلاین -متین دخت والی نژاد-