از یك فاجعه میتوان برای جلب اعتماد مردم استفادهكرد، اما آمار متناقض مردم را دلسرد میکند
یک جامعهشناس میگوید: نمونههای مشابه حادثه پلاسکو را پیش از این نیز داشتهایم؛ همانطور که در زمان جنگ، زلزلهها و سیلهای شدید دیدیدم که چطور مردم از مال و جانشان میگذرند.
در كنار تمام تلخیهای این روزهای نه تنها تهرانیها بلکه ایرانیها، نه تنها خانوادههای آتشنشانها بلکه همه افراد جامعه و نه تنها اهالی ساختمان پلاسكو بلکه تمامی افراد در هر حرفه و موقعیتی، در كنار دیدن نیمه خالی لیوان و آه و افسوسها و تقصیرها را به گردن دیگران انداختن، اما فاجعه سوختن و تخریب پلاسكو یك وجه دیگر هم داشت؛ وجهی که نشان داد با تمام انشقاق سیاسی و اختلاف در باورهای مختلف فكری و سیاسی، هنوز میتوان به همدلی و همراهی مردم در شرایط بحرانی امیدوار بود.
سرزدن مردم به ایستگاههای آتشنشانی و اهدای گل، غذا بردن برای امدادگرانی كه روزهاست در خیابان استانبول مشغول آواربرداری هستند، حمایت كسبه محل از مغازهداران ساختمان پلاسکو، حمایت تولیدكنندگان پوشاك و دعوت به كار از كارگران بیكار شده و بسیاری از موارد دیگری كه بعد از این حادثه اتفاق افتاد، نشان از این دارد كه هنوز میتوان به همدلی و همراهی مردم برای برطرف كردن مشكلات اجتماعی امیدوار بود و نشانههایی از همدلی اجتماعی را دید.
دكتر حمیده توسلی، جامعهشناس شهری در تحلیل واکنش مردم بعد از فاجعه پلاسکو، با اشاره به این كه مردم خوب میدانند چطور باید در بحران با همدیگر همدل و همراه شوند، به خبرآنلاین میگوید: نمونههای مشابه حادثه پلاسكو را پیش از این نیز داشتهایم. همانطور كه در زمان جنگ، زلزلهها و سیلهای شدید با یك نوع وفاق اجتماعی مواجه شدیدم و دیدیدم كه چطور از مال و جانشان میگذرند تا به دیگران كمك كنند.
او با تاكید بر لزوم توجه به همراهی مردم در فاجعه پلاسكو و تلاششان برای انجام كمك، میگوید: دیدیم كه مردم بدون این كه از جایی دستور بگیرند یا تبلیغی برای كمك انجام شود، به مراكز اهدای خون رفتند تا كمكی را كه میتوانند انجام دهند. یا حتی حضور زیاد مردم در نزدیكی ساختمان پلاسكو كه باعث كند شدن امدادرسانی شد را هم باید به این مرتبط بدانیم كه میخواستند كمك كرده باشند؛ هرچند این حضور به چند دلیل بیشتر از كمك، به سد راه نیروهای امدادی تبدیل شد.
او درباره حضور مردم در هنگام فروریختن ساختمان پلاسكو و متفرق نشدن آنها حتی بعد از اعلام نیروهای امدادی معتقد است: مساله را باید اینطور دید كه بخشی از این حضور طبیعی است و در همهجای دنیا اتفاق میافتد چون یك حادثه ناگهانی مردم را شوكه میكند و آنها میخواهند بروند ببینند چه شده است؛ اما مساله این است كه مردم ما آموزش ندیدهاند كه در شرایط بحرانی باید چه كار كنند، فضا را چگونه برای حضور و امدادرسانی تخلیه كنند، مردم ما یاد نگرفتهاند همانطور كه برای همدلی با آسیبدیدگان در جایی حاضر میشوند، لازم است با ماموران امدادی نیز همدلی و همراهی كنند.
این جامعهشناس در عین حال به نقش رسانهها هم تاكید میكند: گفته میشود چرا مردم با این همه توصیه، در خانه نماندند و اخبار را از طریق رسانهها دنبال نكردند؟ موضوع اینجاست كه آنها در طول این سالها به رسانهها اعتمادشان را از دست دادهاند و برای دریافتن اخبار بدون حذف و سانسور، میخواهند خودشان در دل ماجرا حضور داشته باشند. وقتی بین مردم و مسئولان و همینطور مردم و رسانهها، شفافیت لازم وجود نداشته باشد، در چنین مواقعی نتیجه این عدم اعتماد دیده میشود.
دكتر توسلی اضافه میكند: در همین حادثه پلاسكو هم با این كه تلاش شد اطلاعرسانی مناسبی صورت بگیرد، اما اخبار و آمار متناقضی كه اعلام شد، مردم را به نوعی باز هم دچار دلسردی و عدم اعتماد كرد. تصور كنید در خانوادهای پدر یك حرفی بزند و مادر حرف دیگری بزند، اعضای خانواده به كدام باید اعتماد كنند؟ همین مساله در شكل كلان هم وجود دارد و دیدیم كه اخبار ضدونقیض درباره جانباختگان و مصدومان فاجعه پلاسكو حتی از زبان مسئولان و از طریق رسانههای رسمی پخش میشد.
او البته به این موضوع هم اشاره میكند كه از هر فرصتی حتی از یك فاجعه میتوان برای شفافیتسازی و جلب اعتماد مردم برای همراه شدن با مسئولان استفاده كرد: در همین روزها میبینیم كه هر نهادی وعدهای برای بهبود وضعیت متضرران از حادثه ساختمان پلاسكو میدهد، از وعده اشتغال آنها گرفته تا اعطای وام و زمین و … این موضوع خودش آزمونی است برای مسئولان كه آیا این وعدهها در ادامه محقق میشود یا مانند بسیاری از موارد دیگر به فراموشی سپرده میشود و به بیاعتمادی بیشتر مردم دامن میزند.
حضور در فضای مجازی؛ همدلی یا نیاز به دیده شدن؟
بعد از فاجعه پلاسکو، بسیاری از مردم در فضاهای اینترنتی از جمله اینستاگرام و تلگرام، با انتشار عکس، تصویر و پوسترهایی از شهدای آتش نشان، درباره این واقعه واکنش نشان داده و اعلام همدردی کردند. عباس نعیمیجورشری، جامعهشناس، در تحلیل رفتار همدلانه مردم در شبکههای مجازی میگوید: وجدان جمعی همچنان فعالیت دارد و اگرچه نتواند در واقعیت خودش را بروز دهد اما در جهان مجازی بیان میشود. به نظر می رسد بخش مهمی از کنشگری جمعی به خاطر محدودیتها و تهدیدات جهان واقعی، به جهان مجازی کوچ کرده است. در آنجا ابراز وجود میکند و حساسیت نشان میدهد. حتی اگر گفته شود که همدردیهای مجازی جهت ابراز وجود شخصی و جوگیری است و فایده ندارد” اما باز به لحاظ جامعه شناختی حایز اهمیت و مثبت است.
هرچند او، این افراد را بیشتر از طبقه متوسط میداند و معتقد است: دقت در پایگاه طبقاتی این کنشگران بیانگر تعلق آنها به طبقه متوسط است. اگرچه طبقه متوسط در سال های اخیر نزول داده شده است، نگاه نقدآمیز و مطالبه گر به لحاظ مدنی و اخلاق اجتماعی در این کنشگران مجازی وجود دارد. انسجام جمعی نیز بطور نسبی در آنها دیده می شود که میل به سازماندهی دارند.
در عین حال، عکس گرفتن مردم با آتش سوزی ساختمان پلاسکو، نگرانیهایی درباره رفتار مردم در استفاده از تکنولوژی به همراه داشت و با این سوال همراه بود که چه میشود که عدهای در چنین شرایط ناگواری اقدام به سلفی گرفتن میکنند. سوالی که دکتر علی انتظاری مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به آن میگوید: نبود امکانهای مناسب و کافی برای ارضای نیاز به دیده شدن موجب میشود برخی به دنبال ارضای این احساس حتی در بحرانهایی مانند فروریختن ساختمان پلاسکو باشند.
او با اشاره به این که باید امکانهای مختلفی برای ابراز وجود افراد از گروههای مختلف در جامعه وجود داشته باشد تا این نیازشان را برآورده کنند، میافزاید: اگر این راهها بسته باشد، در اَشکال نابهنجار خود را بروز میدهد که در مورد اخیر هم شاهد بودیم افرادی با آوار یا ساختمان در حال سوختن پلاسکو، عکسهای سِلفی میگرفتند. مسئله دیده شدن در جامعه، موضوع مهمی است و باید کانالهایی در جامعه وجود داشته باشد که همه افراد از همه اقشار به نوعی دیده شوند. البته این مسئله، مشکلات آن دسته از افراد با اختلالات روانی را که شاید حتی لذت میبرند که با ساختمانی که در حال نابودی است، عکس سِلفی بگیرند، نفی نمیکند.
این جامعهشناس نظام آموزشی را نیز نقد کرده و معتقد است: نظام آموزشی ما تاکید عمدهاش روی مباحث درسی است و فاقد کارگاههای آموزشی و کلاسهای فوق برنامه در مدارس است که میتوانند در رفع این قبیل ناهجاریها کمک کنند. اگر نظام آموزشی ما درست کار میکرد، شاید شاهد چنین صحنههای نابهنجاری نبودیم.
با تمام اینها، روزبه کردونی، پژوهشگر و تحلیلگر اجتماعی نیز درباره رفتار مردم بعد از فاجعه پلاسکو معتقد است: فرو ریختن ساختمان پلاسکو از ابعاد مختلف قابل بررسی است اما این موضوع دو بعد بسیار مهم دارد؛ اول حماسه فداکارانه و شجاعانه مردان بیادعای آتش نشان و دیگری فضای گسترده همدلی و همیاری ملی است.
او با اشاره به این که حادثه پلاسکو، در کنار تمام تلخیهایی که داشت، به جلوهگاه همدلی و همیاری ملی تبدیل شد و یگانگی ایرانیها با همدیگر را به نمایش گذاشت، اشاره میکند: آتشنشانان گمنام بیآنکه خود بدانند در مردمی که نمیشناختند، همدردی، همدلی و همیاری عمیقی برانگیختند و حادثه پلاسکو باعث نزدیکی ایرانیانی شد که ثابت کردند از محنت دیگران بیغم نیستند. این همدلی ملی را باید پاس داشت و آن را پشتوانه اصلاح برخی سیاستها، رویههای اجرایی، غفلتها، قصورها و تقصیرهایی قرار داد که عامل بروز چنین حوادث فاجعه باری میشوند.
فهیمه حسنمیری/ خبر آنلاین