سرهنگ کارآگاه حمیدمکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ درباره راز این ماجرا گفت: در شرایطی که تصور می شد متوفی از پشت بام محل سکونتش به پائین پرتاب شده اما در ادامه مشخص شد که محل متوفی در محل دیگری زندگی می کند و علت مشخصی برای حضور وی در آنجا وجود نداشته است و همین موجب شد تا رمزگشایی از این ماجرا ابعاد دیگری پیدا کند.
براساس این گزارش کارآگاهان پلیس تهران وقتی وارد عمل شدند که پرونده فوت مشکوک ناشی از سقوط «علیرضا» ۳۰ ساله توسط ماموران کلانتری ۱۳۶ فرجام در روز ۲۲ آبان ماه گذشته تشکیل شده بود.
این حادثه در ساختمانی ۵ طبقه در منطقه شمیران نو رخ داده بود. و کارآگاهان زیر نظر محسن مدیرروستا بازپرس شعبه ششم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران، تحقیق در اینباره را آغاز کردند.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با انجام تحقیقات میدانی اطلاع پیدا کردند که متوفی در پشت بام ساختمان محل وقوع با یکی از اهالی ساختمان که داوود نام دارد درگیر شده بوده است . کارآگاهان به سراغ این مرد ۳۵ ساله رفته و او را برای بازجویی و تحقیق فراخواندند.
داوود در اظهارات اولیه به کارآگاهان مدعی شد که در زمان وقوع حادثه در داخل خانهاش بوده و هیچ اطلاعی از نحوه مرگ متوفی که یکی از دوستانش نیز بوده، ندارد .
در ادامه رسیدگی به پرونده این فوت مشکوک ، کارآگاهان به سرنخی برخوردند و اطلاع پیدا کردند که متوفی از چندی پیش با همسر وی طرح دوستی ریخته و همین موضوع زمینه رفت و آمد متوفی را به محل ایجاد کرده است. با بهدست آمدن این سرنخ داوود دیگر نتوانست منکر بیاطلاعی از این مرگ شود و لب به اعتراف گشود.
داوود در اعترافاتش به کارآگاهان گفت : ” از چندی پیش بود که متوجه ارتباط همسرم با علیرضا شدم اما بهواسطه روابط فامیلی و خانوادگی سعی در پنهان نگه داشتن موضوع را داشتم. حتی در چندین نوبت نیز به علیرضا اخطار داده بودم تا اینکه از مدتی پیش ، همسرم به من فشار وارد می کرد که از یکدیگر جدا شویم اما من همچنان بواسطه همان ملاحظات خانوادگی همچنان سعی در حفظ زندگی خود داشتم . من و برادرم با دو خواهر ازدواج کردهایم و با یکدیگر باجناق هستیم. اطمینان داشتم که در صورت متارکه از همسرم، این موضوع در زندگی او و همسرش نیز تأثیر خواهد گذاشت و به همین علت با پیشنهاد همسرم مخالفت می کردم ” .
داوود سپس در خصوص شب حادثه نیز به کارآگاهان گفت : از طریق تماس یکی از همسایگان اطلاع پیدا کردم که علیرضا مجددا به خانهام آمده است. بلافاصله به خانه رفته و شروع به وارسی داخل خانه کردم. علیرضا داخل خانه نبود ، به ناگاه متوجه پشت بام شده و به آنجا رفتم. داخل پشت بام بود که علیرضا را در حالیکه در پشت یک کولر آبی پنهان شده بود، پیدا کردم . با او گلاویز شده بودم که ناگهان پایش به جایی گیر کرد و به علت از دست دادن تعادلش به پائین سقوط کرد ” .
با این اعترافات و تکمیل تحقیقات مقدماتی این پرونده جهت طی مراحل قانونی به دادسرای امور جنایی تهران تحویل شد.