“زندانی اش کن”؛ شعار ترامپ بود علیه هیلاری؛ امروز اما رییسجمهور جدید از هیلاری کلینتون تمجید میکند.
فرزاد مزروعی
از لندن تا واشینگتن، دو پایتخت این زوج انگلوساکسون یعنی بریتانیا و امریکا، این نارضایتی و خشم توده هاست که موج ایجاد میکند. تنها چند ماه پس از نتیجه غافلگیر کننده همه پرسی برگزیت در بریتانیا که از آن به رأی مردم علیه تشکیلات سیاسی موجود در آن کشور تعبیر شد، امروز انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری امریکا برای بسیاری تکرار همان غافلگیری است.
دونالد ترامپ، میلیونر امریکایی که پیشینه دار هیچ سمت رسمی در وادی سیاست امریکا نیست، امروز با رأی بالایی راهی کاخ سفید شد. هیلاری کلینتون، رقیب او در حالی شکست را پذیرا شد که در کارنامه سیاسی خود مناصبی چون وزارت امور خارجه در دولت باراک اوباما را بر عهده داشته است. او همسر بیل کلینتون رییس جمهوری سابق امریکاست و علاوه بر حمایت قاطع حزب دموکرات و رییس جمهور فعلی یعنی باراک اوباما، از حمایت بسیاری از رسانه های لیبرال و شخصیتهای مردم پسند عالم سرگرمی و هنر و ادبیات نیز برخوردار بود.
اما سرانجام دونالد ترامپ بود که با ساده گوییهایش آنطور که به دل عامه مردم مینشیند و با فاسد خواندن تشکیلات سیاسی امریکا که به گفته او از فرد فاسدی چون هیلاری کلینتون حمایت میکرد و همچنین با وعده اینکه امریکا را دوباره به جایگاه از دست رفته اش باز خواهد گرداند، راه خود را به سوی کاخ سفید باز کرد.
در خصوص ایران دونالد ترامپ در کارزارهای انتخاباتی اش موضعی سر سختانه در قبال توافق اتمی میان ایران و دولتهای غربی داشت. او این توافقنامه را معامله ای پرزیان برای امریکا و بیشتر به سود ایران میخواند و عنوان کرد که در صورتیکه به ریاست جمهوری انتخاب شود این توافقنامه را زیر پا خوهد گذاشت.
پیشتر نیز جمهوریخواهان علیه توافق اتمی که دولت اوباما با ایران امضا کرد موضع گیریهایی منفی داشتند و به دفعات در مخالفت با آن اقدام کردند. تصویب طرحهایی که بطور بالقوه میتواند این توافق را در واقع از درونمایه تهی کند و از منفعت آن برای ایران کم کند نظیر تصویب طرح الزام به اخذ ویزای امریکا برای اتباع برخی کشورها که پیشتر نیازی به اخذ ویزای امریکا نداشتند در همین راستاست.
پیشتر اتباع برخی کشورها برای سفر به امریکا نیازی به اخذ ویزا نداشتند ولی حالا در صورتیکه به ایران سفر کرده باشند باید برای سفر به امریکا درخواست روادید کنند. حالا امروز دونالد ترامپ جمهوریخواه با اینکه حمایت قاطع حزب جمهوریخواه را در کارزار انتخاباتی به همراه نداشت در حالی راهی کاخ سفید میشود که جمهوریخواهان در سنا و مجلس نمایندگان نیز در اکثریت هستند و در واقع هم قوه مجریه و هم مقننه را در اختیار دارند.
اما آیا این میتواند آنطور که ترامپ در کارزارهای انتخاباتی اش عنوان میکرد به نقض برجام از سوی امریکا منجر شود؟
با توجه به اینکه توافق موسوم به برجام با ایران تنها میان دو دولت امریکا و ایران امضا نشده و دولتهای دیگر متحد امریکا نیز در این توافقنامه شریک هستند، نقض این توافقنامه از سوی امریکا در چشم جامعه بین الملل عدم پایبندی این کشور به تعهدات قانونی آن در عرصه بین الملل شمرده میشود و این احتمالا گزینه مطلوب دولت امریکا نیست.
اما همانطور که بعد از توافق برجام، امریکا سعی کرده است تا فشار بر ایران را همچنان ادامه بدهد همانطور که موانعی عملی در حصول نتیجه مطلوب برای ایران وجود داشته است، پس از انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری نیز این فشارها ادامه پیدا خواهد کرد هر چند که ترامپ در سخنرانی پس از پیروزی خود امروز گفت که خواهان تعامل سازنده با همه کشورهاست و بدنبال تنش نیست. عدم پیشینه فعالیت سیاسی در کارنامه ترامپ و نیز شعارهای تند او در کارزارهای انتخاباتی اش اکنون برای بسیاری از کارشناسان سیاسی و همینطور اقتصادی در سرتاسر دنیا معمای ترامپ را بوجود آورده است.
آیا واقعا ترامپ به شعارهای جنجال برانگیز انتخاباتی اش مثلا جلوگیری از ورود مسلمانها به امریکا یا دیوار کشیدن در مرز بین امریکا و مکزیک و یا زیر پا گذاشتن توافق برجام با ایران جامه عمل خواهد پوشاند یا آنطور که از اولین جملات نطق پس از پیروزی اش به خصوص در مورد هیلاری کلینتون بر می آید از این پس به اصطلاح سیاست پیشه خواهد کرد و دیگر سخنانی چنان جنجال برانگیز را از او نخواهیم شنید؟
وی در کارزارهای انتخاباتی اش مجازات هیلاری کلینتون را به خاطر استفاده از ایمیل شخصی اش در دوران تصدی وزارت امور خارجه امریکا به هوادارانش وعده میداد به طوریکه شعار “زندانی اش کن” به یکی از شعارهای هواداران ترامپ در کارزارهای انتخاباتی تبدیل شده بود. اما ترامپ در نخستین جملاتی که پس از اعلام خبر پیروزی اش در جمع هوادارانش عنوان کرد با لحنی متفاوت گفت که بخاطر خدماتی که کلینتون به کشورش انجام داده صمیمانه به او احترام میگذارد. آیا سیاست خارجی دولت ترامپ نیز به همین ترتیب در مسیری متفاوت از جنجالهای انتخاباتی وی به پیش خواهد رفت؟
سیاست خارجی دولت ترامپ در خاورمیانه چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد؟
با در نظر داشتن این نکته که در امریکا نهادهای تاثیرگذار دیگری نظیر دستگاههای امنیتی و اتاق فکرها نیز هستند که جهت گیریهای کلی سیاست خارجی دولت امریکا را به شخص رییس جمهور رهنمون میشوند و لزوما سلایق رییس جمهور منتخب و شعارهای انتخاباتی او در این عرصه تنها معیار نیست، میتوان بطور خلاصه سیاستهای خارجی دولت ترامپ در خصوص خاورمیانه را در راستای محورهای ذیل پیش بینی کرد:
-برچیدن بساط داعش در خاورمیانه یکی از اهداف دولت ترامپ خواهد بود. آنچه وی احتمالا در آینده نه چندان دور از آن به عنوان نخستین دستاورد و موفقیت سیاست خارجی دولتش در قبال خاورمیانه نام خواهد برد.
-ادامه حمایت از نیروهای معارضه سوری که دولت امریکا از آنها به عنوان “نیروهای میانه رو” سوری یاد میکند. دولت امریکا به فرماندهی دونالد ترامپ به طور قطع سیاست تغییر رژیم از طریق اعزام نیروی زمینی گسترده به سوریه را در پیش نخواهد گرفت هر چند احتمال آن وجود دارد که دولت ترامپ تابوی شکل گرفته در دولت اوباما در خصوص اعزام نیروی زمینی به میدان نبرد را بشکند. البته در آن صورت این اعزام نیروی زمینی قطعا در اندازه ای محدود و بدون متعهد شدن به حضور طولانی مدت این نیروها در منطقه خواهد بود. آنچه گزینه مطلوب دولت امریکا خواهد بود افزایش فشار بر دولت بشار اسد برای مذاکره با نیروهای معارضه تحت حمایت امریکا و توافق برای تشکیل دولت انتقالی متشکل از این نیروها خواهد بود. درسی که امریکا از وقایع لیبی آموخته این است که در صورت حصول شرایط برای مذاکره جهت انتقال کنترل شده قدرت به دولت جایگزین نیازی به پیگیری طرح حذف کامل حزب حاکم و براندازی رژیم نیست.
امروز امریکا به این باور رسیده که حفظ ثبات و نظم و نسق امور و نیز حفظ شاکله حکومت را ضمن انتقال قدرت حساب شده به دولت انتقالی به هرج و مرج ناشی از فروپاشیدن کامل حکومت در اثر مداخله نظامی امریکا برای براندازی آن حکومت که متعاقبا میتواند به ظهور گروههایی نظیر داعش بیانجامد ترجیح میدهد. اما اینکه تا چه حد امریکا بر سر آینده بشار اسد و سوریه آماده گفتگو و مذاکره و تفاهم و توافق با همه طرفهای درگیر بخصوص روسیه باشد را باید با گذر زمان مشاهده کرد. اما نباید از قلم انداخت که گزینه اقدام نظامی ضربتی ولی محدود نظیر اقدام نظامی امریکا علیه صدام حسین پس از اشغال کویت توسط صدام قطعا از الگوهای مورد علاقه دولت ترامپ در برخورد با مسایل و چالشهای پیش روی امریکا در خاورمیانه خواهد بود.
دربارۀ عربستان سعودی، رابطه دولت ترامپ با این کشور عاری از چالشهایی که پیشتر و در دولت اوباما با سعودیها وجود داشت نخواهد بود. دولت ترامپ به احتمال قوی ضمن ادامه حمایت از متحد خود در منطقه سعی خواهد کرد تا باصطلاح چک سفید امضا به دست سعودی ها ندهد. این بدان معناست که دولت امریکا ضمن ادامه حمایت از عربستان سعودی در مسایل منطقه و بخصوص در مقابله با ایران، همزمان سعی خواهد کرد تا با حفظ فاصله از حکومت دیکتاتوری خاندان سعودی در این کشور خود را شریک جرم سعودیها جلوه ندهد.
پیش گرفتن سیاست تغییر رژیم در ریاض و یا قطع کامل حمایت از حکومت پادشاهی سعودی و یا در عوض آن نزدیک شدن به ایران آنطور که بعضی عنوان میکنند در دستور کار دولت ترامپ نخواهد بود هر چند دولت امریکا احتمالا فشارهای بیشتری را بر حکومت عربستان وارد خواهد کرد تا زمینه تغییرات دموکراتیک را هر چند محدود مثل برگزاری انتخابات محلی و یا بهبود وضعیت بغرنج حقوق بشر در این کشور فراهم کند.
اما چالش اصلی برای دولت امریکا در خاورمیانه همچنان مواجهه با تهدیدات ایران خواهد بود. اگرچه دولت ترامپ خصوصا در فضای پسابرجام قطعا سیاستهایی نظیر آنچه نومحافظه کاران دولت جرج بوش دنبال میکردند را در قبال ایران در پیش نخواهد گرفت اما اینکه تا چه حد دولت وی بدنبال آن باشد که بیشتر در زمینه هایی که میتواند نفع مشترک برای دو کشور داشته باشد تمرکز کند و یا آنکه بر اختلافات اساسی که میان دو کشور وجود دارد انگشت بگذارد نکته ای است که نه تنها به ترکیب کابینه و مشاوران سیاست خارجی دولت ترامپ و لابی گری رقبای منطقه ای ایران نظیر اسراییل و سعودیها در امریکا بستگی دارد بلکه به همان میزان میتواند به تلاش ایران برای تاثیرگذاری بر این جهت گیریها در کاخ سفید بستگی داشته باشد، هر چه باشد ترامپ اگر چه در سیاست تجربه طولانی ندارد اما آنطور که خود با افتخار در کارزارهای انتخاباتی اش عنوان میکرد اهل معامله است.
بسیار دقیق و عالی