تضادهای آنکارا و حیثیت سیاسی | راه رفتن روی طناب، بدون چوب تعادل
ترکیه اکنون در نقطه ای قرار گرفته است که به نظر می رسد با تضادهای بسیاری روبروست و اگر نتواند این تضادها را مرتفع کند آنگاه حیثیت سیاسی اش به خطر خواهد افتاد.
ترکیه اکنون در نقطه ای قرار گرفته است که به نظر می رسد با تضادهای بسیاری روبروست. شرایط داخلی و منطقه ای آن، اصرار بر حضور در میهمانی ناخوانده در موصل، همراهی و دوستی با تکفیری های داعش یا کشیدن اسلحه به سمت آنها، درگیری در انفجارهایی که می تواند جایگاه آنها را به مبارزه بطلبد، محو شدن افق اتحادیه اروپا، ماندن در چرخش به سمت شرق یا غرب، دوستی با اسرائیلی ها یا فلسطینیها. ماندن در تضادها و کاهش درک از راه حل برخورد با تضادها؛ مسئله این است.
ترکیه که با حضور حزب عدالت و توسعه در راس قدرت اجرایی آن و سردمداری رجب طیب اردوغان در یک دهه توانست قله های زیادی را فتح کند و به ثباتی نسبی در اقتصاد و بازار و روابط با همسایگان برسد، در جستجوی حیثیتی است که شاید هنوز از دست نرفته است. این حیثیت این بار در قالب سوریه و عراق در پیش چشمان ترکها خود نمایی کرده است.
تضادهای استانبول، تضادهای ترکیه، تضادهای اردوغان، اگر در این برهه زمانی هر چه زودتر به شکلی صحیح و هوشمندانه درک و به همگرایی و باور نرسد احتمال دارد، ترکیه حیثیتی را که هنوز از دست نداده را از دست بدهد. اردوغان به دنبال کنار گذاشتن داود اغلو با تفکر صفر کردن تنش با همسایگان به نقطه ای می نگرد که خود را کدخدا و حل کننده همه تنش های منطقه ای می بیند. ترکیه دیگر نمی تواند خود را محصور در مرزهای خود و منتظر باز شدن درهای اتحادیه اروپا ببیند. بلکه اگر دری باز نشد باید خود کلیدی بسازد و حال که بحران خود به همسایگی ما آمده است چرا ما حلش نکنیم. این شد که ترکیه جهت دفع بلا از مرزهای خود، نیروهایش را به مرزهای جنوبی خود در عراق نقل مکان داد تا هم به یاد دوران گذشته در تاریخ خاورمیانه با موصل تجدید خاطره کند و هم در عملیات آزاد سازی آن شرکت کند که به هر سوی پیروزی، میراث خواران زیادی خواهد داشت و آن هم یکی از این میراث خواران باشد.
ترکیه در عراق به دنبال چه چیزی است؟ به نظر می رسد یکی از مهمترین دلایلی که ترکیه و در راس آن رجب طیب اردوغان به شکلی کدخدامنشانه سخن می گوید و قصد ندارد از مناطق مرزی و پایگاه بعشیقه عقب رود اول جایگاهی است که در سالهای اخیر در منطقه بدست آورده است و دوم اینکه ترکیه خود را یکی از رئوس قطب سنی مذهب در منطقه می داند و سوم جایگاه اردوغان و حزب عدالت و توسعه است که در سالهای اخیر آن را کسب کرده و با مهار کودتای اخیر توانسته جایگاه خودش را تثبیت کند و چهارم رقابتی که در حوزه نفوذ در کشورهای منطقه با ایران احساس می کند. موضوعی که بسیار قابل تامل است این مسئله است که ترکیه به عنوان بازیگری توانمند در منطقه که می توانست با ظرفیت های مهمش نقش مهم و تاثیر گذاری در معادلات پیش آمده بازی کند، عموما به مهره ای بازی خراب کن تبدیل شود که نقشی منفی و در راستای افزایش تنشهای منطقه ای دارد.
ترکیه در حال حاضر روی طنابی حرکت می کند که شاید چوب تعادلش را در دست ندارد و بر رسیدن به انتهای طناب عجله زیادی به خرج می دهد. این موضوع از این مسیر قابل تفسیر است که این کشور با اصرار بر افزایش نفوذ منطقه ای و ایجاد نقش های کلان در خاورمیانه به دنبال افزایش قدرت سیاسی به دنبال قدرتهای اقتصادی است. ترکیه هر چند قدرت اقتصادی را با اصلاحاتی واقع گرایانه سریع بدست آورد اما معلوم نیست بتواند قدرت سیاسی را هم به آن آسانی بدست آورد. با این بازی ترکیه سقف انتظار و توقعات مردم را بالا خواهد برد و این موضوع را متصور خواهد کرد که اردوغان به دنبال همه پیروزی های گذشته این بار نیز پیروز میدان خواهد بود. اما این مسئله همان طور که گفتیم می تواند در مسیر بدست آوردن حیثیتی جدید، حیثیت گذشته را نیز از دست دهد.
این موضوع از این نظر قابل بیان است که اردوغان به دنبال اصلاحات و تغییرات در قانون اساسی، قدرت ارتش و نظامیان را کاهش داد و نارضایتی های آنان را منجر شد. این نارضایتی ها با عزل و نصب ها و دستگیریهای گسترده بعد از کودتا تکمیل شد. از سوی دیگر دستگیری و کنار گذاشتن بسیاری از شهروندان در پست های مختلف شغلی اعم از معلمین، وکلا، قضات تا پستهای نازل تر باعث بوجود آمدن طبقه ای ناراضی درون سیستمی به ظاهر راضی و موفق شده است. حضور پ.ک.ک و کردها نیز از گذشته بر این مشکلات افزوده بود. این تمام مشکلات نخواهد بود وقتی ترکیه در یکی از بازی های منطقه ای خود شکست بخورد و مجبور به عقب نشینی از مرزهایش گردد. این موضوع بشدت بر جایگاه داخلی و خارجی ترکیه ضربه خواهد زد.
در این میان ترکیه سقف اظهارات خود را با هدف فراهم ساختن شرایط نقش آفرینی مستقیم در عملیات نینوا و مرکز آن موصل بالا برده است. حال آنکه «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور این کشور توصیه کرد برای پی بردن به رابطه کشورش با این منطقه و ساکنان ترکمن و عرب و نیز کُردها باید تاریخ مطالعه شود.
برکسی پوشیده نیست که ترکیه و عربستان در استان های غربی عراق نفوذ قابل توجهی دارند و در سال های گذشته توانسته اند ائتلاف های جدی در این مناطق تشکیل دهند که با تکیه بر برخی شخصیت های محلی و پیش از همه اثیل النجیفی و رافع العیساوی صورت گرفت؛ دو فردی که در تلاش برای تقویت نقشه های خود در نینوا و الانبار هستند. در این شرایط آنکارا و ریاض در تلاش برای تبدیل نینوا و الانبار به مناطق مستقل شبیه اقلیم کردستان عراق هستند که از زمان نفوذ داعش در عراق مرزهای آن به میزان زیادی گسترده شده است.
در این راستا تحلیل های زیر بر مسائل گفته شده وجود دارد. اول اینکه ترکیه با اصرار بر قرار گرفتن در نوک پیکان جبهه مخالف ایران و ادامه سیاستهای خود مبنی بر کمکهای بیشتر به تروریستها در سوریه و عراق و قرار گرفتن به عنوان نیروی لجستیکی آنان، دو موضوع را شکل می دهد. ابتدا اینکه بر ایجاد تنش بر بازیگر مهم دیگر این میدان یعنی ایران و همسایه مهم خود که کمترین تنش و تضاد را با آن دارد، اصرار می ورزد و روابط دو جانبه مبنی بر همکاری مسالمت آمیز و توسعه محور را تبدیل به روابطی تنش آفرین و ابهام آمیز می کند. همین موضوع را در رابطه با همسایه دیگر خود یعنی عراق در پیش می گیرد که نیازمند کمک بیشتر همسایگان در جهت مبارزه با تروریسم و ایجاد عراقی امن است. عقب نرفتن از قسمتهای مرزی شمال عراق بر این موضع ترکیه بیشتر صحه می گذارد.
دوم اینکه ترکیه در شرایطی نقشی مبهم و غیر اصولی در منطقه پیش گرفته است که با داشتن درامدی عظیم از صنعت توریسم و گردشگری، می تواند ورود تروریستها را به شهر های خود تسهیل کرده و ناامنی را در آنها باعث شود که به شدت بر اقتصاد آن تاثیر خواهد گذاشت. از طرفی این نقش منفی در گرفتن فاصله بیشتر اروپا و دور شدن دروازه این اتحادیه از دستان ترکها موثر خواهد بود. از سوی دیگر نقش پشتیبانی آمریکا در منطقه و همراه بودن آن با ترکیه و عربستان در هاله ای از ابهام است و سیاست خاورمیانه ای آن در شرف تغییر و تحول است.
به هر روی این موضوع وجود دارد که جاه طلبی ها و بازی غیر اصولی ترکیه و در راس آن رجب طیب اردوغان می تواند بر سه ویژگی – نقش و جایگاه ترکیه، مشروعیت داخلی، هژمونی منطقه ای- که ظرفیت و توانایی ترکیه را در منطقه و فرا منطقه بالا می برد خدشه وارد کند و با ایجاد شدن تنشهای مختلف با کشورهای همسایه اش، نقش و جایگاه آن را بیش از بیش زیر سوال ببرد.
همچنان که پاموک داستانهای عاشقانه بسیاری را در کنار تضادهای استانبول رقم زده است، ترکیه نیز می تواند با درک دیگری از مسائل منطقه، تضادها و تناقض ها را کاهش دهد و در کنار دیگر بازیگران بر عادی شدن روابط و دیگر روندها تاثیر گذار باشد.