اینکه چرا زوج جوان ترجیح دادهاند در حرفهای غیر از رشته تحصیلیشان مشغول شوند، پرسشی است که خودشان هم جوابش را بهطور دقیق نمیدانند. با این حال کسبوکار متفاوت ذکرا و فرزاد، این روزها توجه بسیاری از رهگذران تهرانی را به خود جلب کرده است. رهگذرانی که گوشهای از صمیمیت زندگی گذشتهشان را در کافه خاطرهانگیز سیاری پیدا میکنند که بعدازظهرها در برخی خیابانهای تهران ظاهر میشود. اسم کافهشان را way گذاشتهاند. اسمی که معادل فارسیاش واژه «راه» میشود البته فرزاد به «شهروند» میگوید وجه دیگر اسم کافهشان واژه فارسی «وی» است و مخاطب وی همین فولکس آبی خاطرهساز است! خودشان میگویند نخستین نیستند اما جزو نخستینها هستند. قبل از آنها یک جیپ سبز و یک ٢٠٦ سفیدرنگ نیز کافههای سیارشان را در خیابانهای تهران راه انداختهاند، با این حال هنوز مشاغل خلاق و جدیدی مثل کافههای سیاردر ایران صاحب قوانین مشخصی نیست و گاهی صاحبانشان را دچار دردسر میکند. گفتوگوی «شهروند» با فرزاد حسینی را در ادامه بخوانید.
میخواستیم کافهاتوبوس داشته باشیم اما نشد!
ایده اولیه ما تبدیل یک اتوبوس دوطبقهای که از رده خارج شده به کافه بود. فرزاد حسینی با اشاره به این مطلب میگوید: «اصالت خاطرهساز و نوستالژی برای ما نخستین معیار شروع بود؛ قصد داشتیم با اجاره یا تهیه یکی از اتوبوسهای قدیمی و تزیین دیوارهای آن با پوسترها و تصاویر بومی، فرهنگ آن منطقه را زنده نگه داریم. اتوبوسکافهای که در همان خط قدیمی مستقر شود.» سهسال دوندگیهای فرزاد و ذکرا برای اجاره یک اتوبوس واحد قدیمی یا پیدا کردن اسپانسر بینتیجه ماند و این بنای تغییر ایده اولیهشان شد. فرزاد میگوید فولکس آبی را خودش تهیه و رنگ کرده که حالت شخصیتری داشته و تا حدی موانع دولتی را پشت سر گذاشته است و فکر میکند مهمترین ویژگی این خودرو آشتی بودن آن با همه جامعه است. فولکسی که شخصیت خودش را دارد و با این رنگ آبی حالا کمی خاصتر هم شده است. وقتی از او در مورد نمونههای دیگر داخلی کافه سیار میپرسیم، میگوید که یکی، دو نمونه بیشتر نمیشناسد که قبل از شروع با آنها مشورت کرده است. یک ٢٠٦ سفیدرنگ که معمولا حوالی خیابان ایرانشهر قهوه سرو میکند و یک کافهفولکس ساده در کرج هم نمونه داخلی دیگری بودند که قبل از «ویکافه» کافهنشینی سیار را استارت زدهاند.
منویمان را ارزان چیدهایم
به منوی «ویکافه» که سر بزنید، با فهرستی از قیمتهای مناسب اقلام مختلف روبهرو میشوید. مالکان این کافه متفاوت تلاش کردهاند با تنظیم یک منوی پنج تا ٩هزار تومانی، توانایی خرید همه اقشار را در نظر بگیرند. البته ارزانترین گزینه منوی کافه سیار فولکس آبی بیسکویتهای کرهای خوشمزهای است که تنها دوهزار تومان قیمت دارد. فرزاد حسینی به «شهروند» میگوید که ساندویچها و شیرینیهایشان را در خانه تهیه میکنند. فرآیند تهیه این دسته از خوراکیها دشوارتر است و نمیشود در یک کافه سیار کوچک، بهخوبی از عهده آن برآمد اما موضوع نوشیدنیها کمی تفاوت دارد و هر سفارش بلافاصله برای مشتری آماده میشود.
با ٦٠میلیون تومان صاحب کافه شدیم
هزینههای راهاندازی این کافه سیار خیلی کمتر از یک کافه معمولی به نظر نمیرسد. فرزاد حسینی از چند و چون هزینههای اولیه میگوید: «چیزی حدود ٦٠میلیون تومان هزینه اولیه راهاندازی شد که از این ٦٠میلیون تومان، بین ٣٠ تا ٣٥میلیون تومانش را برای تهیه مواد اولیه و دستگاههای لازم و طراحی لوگو و ظروف و … صرف کردهایم. راه انداختن یک کافه سیار هرگز به این معنی نبود که اهمیت طراحی دکور و کیفیت ظروف و سایر وسایل را تحتتأثیر قرار بدهد.
میگویند هنوز به سوددهی مورد نظرشان نرسیدهاند اما ضرر مالی هم نداشتهاند و این برای استارت کافهچیهای جوان کافی است. خودشان به شوخی میگویند، ضرر ندادن نشانه آن است که خوب از پس کار برآمدهاند و میتوانند سراغ پلههای بالاتر بروند.
اهالی منطقه3بیشترین مشتریانمان هستند
اگر اهل پیادهروی باشید، ممکن است فولکس آبی را در خیابان سیتیر، آجودانیه، نیاوران، بهشتی و یا … دیده باشید اما یک کافه سیار از چه راهی مشتریانش را پیدا میکند؟ فرزاد حسینی میگوید مهمترین راه ارتباطشان با مشتریان صفحه اینستاگرامی است که حالا بیشتر از ٤٢هزار فالوور دارد. البته جالب است که بدانید فرزاد کافهشان را متعلق به خیابانهای دنج میداند و اصلا علاقهای ندارد که در خیابانها و معابر شلوغ دنبال مشتریهای بیشتر بگردد. شاید چون این کار حس تبلیغات و تستهای رایگان خیابانی را برایش تداعی میکند اما آنها یک کیوسک تبلیغاتی نیستند، آنها یک کافه هستند تنها با ظاهر و شکل و شمایلی متفاوتتر.
میگوید بیشترین فروش کافه کوچکشان مربوط به محله دروس در منطقه سه تهران است و کمترین درآمدشان روزی رقم خورده است که برای یک فستیوال یکروزه در جاده مخصوص کرج حاضر شدهاند.
مردم با کافه سیارمان مهربان هستند
جالب است بدانید مردم شهر با کافه کوچک و متفاوت خیابانهایشان مهربان هستند. حسینی میگوید کسبوکارشان برای مردم جذاب است، آنها کنجکاوند اما مهربان. وقتی نیاز به یک پریز برق دارند یا جایی برای پارک کردن، مردم به کمکشان میآیند و به سرعت امکانات مورد نیازشان فراهم میشود. همین مهربانی باعث شده است آنها دلگرمتر و امیدوارتر ادامه بدهند. مهربانی اهالی خونگرم پایتخت به همینجا خلاصه نمیشود و یک کافه سیار توانسته است مشتریان ثابتی برای خودش دست و پا کند.
میگوید بیشتر مشتریان ایرانی آدمهای خوبی هستند. آنها درست شبیه تمام مصرفکنندگان دنیا تنها توقع کیفیت و احترام را دارند؛ نکتهای که در خیلی موارد نادیده گرفته شده است اما یک برند خوب میداند ادامه حیاتش در گرو همین مشتریان است. اگر راضی باشند دنبالت میکنند حتی اگر جای ثابتی نداشته باشی.
ما سد معبر نیستیم!
فروشندگان سیار در ایران برخلاف بسیاری از کشورهای جهان، یک پدیده مزاحم قلمداد میشوند. در این بین فولکسکافه هم بارها با تجربه برخورد شهرداری و برچسب سد معبر دست و پنجه نرم کرده است. حسینی میگوید مدت زیادی دوندگی کردهاند و با مسئولان شهرداری و امور صنفی جلسه گذاشتهاند تا قانعشان کنند بهدنبال ایجاد یک کار خلاقانه و متفاوت بودهاند نه یک کار غیرقانونی. البته مدیران هم اعتقاد ندارند که کار آنها غیرقانونی است. مشکل تنها اینجاست که برای این مدل کسبوکار در ایران، قانون خاصی تعریف نشده است و همین مسأله شیوه مواجهه با چنین پدیدههایی را پیچیده کرده است.
ثبت دقایقی از دنیای هر آدم در یک کافه!
کافهچی جوان مردمشناسی خوانده است. مواجهه با مشتریان مختلف برای او جذاب است. هر مشتری دنیای منحصر به فردی دارد که دقایقی، تکهای از آن را با مالکان کافه سیار تهران به اشتراک میگذارد. میگوید شاید روزی از تیپشناسی مشتریان تهرانیاش بنویسد و وقتی از آینده کافه سیارش میپرسیم، میگوید فعلا برنامهای ندارد، برای ایدههای بزرگتر و خلاقتر باید بیشتر فکر کند.