ونگ وا- اکبر مقدسی// عدم باور مردم به مسئولین خود، بیان الفاظی مانند:دروغگو، بی سواد ، بی تدبیر ،فاسد و… نسبت به آنها از گذشته کم و بیش رایج بوده است. این ادبیات در بین سیاستمداران، نخبگان، روشنفکران و… بیشتر شنیده می شد. اما این روزها اگر با لایه های مختلف مردم روبرو شوید این نوع ادبیات و در یک کلمه بی اعتمادی موج می زند. بی اعتمادی سم مهلکی برای هر حکومت است که می بایست چاره اندیشی شود. تازه ترین واکنش مردم که از همین بی اعتمادی ناشی شدو خسارات مالی و جانی سنگینی بر کشور وارد کرد، می توان به حوادث اخیر پس از تغییر قیمت بنزین را اشاره کرد.

این نوشتار به برسی علل بی اعتمادی مردم طی سالهای اخیر می پردازد:

۱-   در سالهای اخیر مردم با فراگیر شدن ابزار ارتباط جمعی و انفجار اطلاعات روبرو بوده اند. قبل از آن رسانه غالب کشور صداو سیما بوده که از سوی حاکمیت اداره می شود و تاثیر دیگر رسانه ها مانند شبکه های ماهواره ای خارجی به این حد گسترده نبود. حتی دیگر رسانههای مستقل و غیر حاکمیتی کشور مانند روزنامه ها و سایتها بیشتر با اقشار نخبگان سرو کار داشتند. با انقلاب رسانه ای و رشد فضای مجازی و جاذبه تعاملی بودن آن موجب شد تا در طی سالهای اخیر گوشی های هوشمند حدود ۷۰ درصد جمعیت کشور را در بر گیرد و این دربرگیری مردم ایران را با انبوهی از اطلاعات و جزئیات درست یا نادرست، درباره مسئولان گذشته و حال کشور مواجهه کرد که تاکنون نشنیده بودند. برای مردم عادی تمییز دادن این همه اطلاعات و کنکاش کار بسیار دشواری است بنابراین فقط یک نتیجه می توانستند بگیرند و آن اینکه همه مسئولان ما فاسد هستند.

۲-   ریشه برخی از اتهامات مسئولین رقابتهای انتخاباتی است. متاسفانه این اتهامات تا بعد از انتخابات هم ادامه دارد. پس از پیروزی دکتر حسن روحانی بر رقبای انتخاباتی خود در سال ۹۲ و انتقادهای مکرر حامیان رئیس جمهور جدید از رئیس جمهور گذشته و سیاستهای ان موجی از عصبانیت مخالفان روحانی را به همراه داشت. از طرفی روی کار آمدن رئیس جمهور و دولت جدید همزمان با انقلاب رسانه ای اشاره شده بوده،بنابراین مخالفان روحانی از این فرصت گستردگی رسانه های جدید وانبوه خبر جهت تخریب دولتمردان نهایت استفاده را کردند. چون از نگاه افکار عمومی انتقاد از مسئولان درحال خدمت پذیرفتنی تر از مسئولان سابق است. در این جنگ رسانه ای داخلی پیروزی با مخالفان دولت بود. از طرفی صدا و سیمای جمهوری اسلامی و برخی از نهادهای انقلابی و حاکمیتی کشور هم بنابر ملاحظات داخلی و سیاسی خود چندان دل خوشی از روحانی نداشتند. آنها هم جزو منتقدین دولت بودند. شاید هدفشان رای نیاوردن مجدد این دولت در انتخابات ۹۶ و یا شکست این تفکر در انتخابهای بعدی بود. از طرفی تلافی موافقان دولت نسبت به سیاسیون منتقد و افشاگری های متقابل ، متاسفانه بر گمراهی عامه مردم کمک کرده و اکنون بی اعتمادی عمومی نه تنها نسبت به مسئولان دولت روحانی بلکه همه مسئولان نظام را شامل شده است.

۳-   تحریم های بیگانگان و فشارهای اقتصادی مردم درست در زمانی که هر روز اخبار فسادهای میلیاردی مدیران به گوش مردم می رسد آنها را عصبی کرده است. در چنین شرایطی بهتر است مدیران بیشتر با مردم گفتگو و اعتماد سازی کنند. در ماههای اخیر بنظر می رسد حتی مدیران، دولت روحانی (وزرا، استانداران، فرمانداران، بخشداران و… ) هم چندان مایل نیستند خودشان را فدا کنند و شاید به دنبال عافیت طلبی و حفظ جایگاه در دولت بعدی هستند. این درحالیست که احزاب حامی روحانی در انتخابات هم چندان حاضر نیستند از دولت دفاع کنند آنها معتقدند دولتمردان از طیف آنها نبوده و بیشتر از احزاب مخالف در انتخابات انتخاب شدند.نمونه بارز آن را می توان به دفاع نکردن آنان از طرح افزایش قیمت بنزین اشاره کرد.

نکته بارز اینجاست که حتی سیاستمداران مخالف دولت روحانی و گاهی موافق دیگر عمر دولت را رو به پایان می بینند می خواهند روی موج مخالفتهای عمومی سوار شوند و خودشان را تبرئه کنند اما غافل از آنکه آتش بی اعتمادی متوجه دولت روحانی نیست بلکه دامن همه را در بر می گیرد.