صدای محمدرضا شجریان چهره فاخر و نامدار موسیقی اصیل ایرانی ممنوع اعلام می‌شود. در یک حرکت ویژه از سوی دادگاه ویژه روحانیت، محسن آقامیری روحانی جوان و اهل تعامل با جوانان، خلع لباس می‌شود، چون منتقد فعالیت‌های دینی برخی از هم‌سلکان خود است و… که اگر بخواهیم فقط چند نمونه سال‌های اخیر را بیان کنیم، به بیش از تمامی صفحات این شماره از روزنامه نیاز است. چرا از محبوبیت می‌ترسیم؟

هفته قبل حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، نماینده مجلس به نقل از مقام‌های امنیتی کشور گفت؛ تنها مشکل عادل فردوسی‌پور، محبوبیت اوست. او که ریاست کمیسیون امنیت ملی مجلس را عهده‌دار بوده، به خبرآنلاین گفته است؛ به مدیر آقای فردوسی‌پور در صداوسیما زنگ زدم و او در پاسخ گفته «دخالت نکن. هشت ماه برنامه‌ریزی کردیم تا کنار بگذاریمش».

این جریان نشان‌دهنده عمق رفتار نهادهای قدرت با افراد و چهره‌هایی است که در حوزه‌ کاری خود به موفقیت‌هایی رسیده‌ و در جامعه «محبوب» هستند. محبوبیت اما به نوعی خط قرمز ناگفته نهادهای امنیتی است؛ زیرا اشخاص محبوب توانایی آن را دارند که به افکار عمومی شکل دهند.

ترس از محبوبیت

یک عرف شناخته‌شده در کشور این است که هر کسی به هر دلیلی به سطحی از محبوبیت رسید، باید تاوان این خوش‌اقبالی را بدهد. در طول تاریخ ۴۰ساله ایران موردهای مصداقی بسیاری برای این ادعا وجود دارد و البته محدود به حوزه یا عرصه فعالیتی خاصی نیست. افراد محبوب ممکن است چهره‌ای سیاسی باشند، مانند تقریباً تمامی روسای جمهور و روسای دولت‌ها که به‌واسطه پشتوانه اجتماعی و مردمی روی کار آمدند. یا هنرمند و ورزشکار و روزنامه‌نگار و کنش‌گر اجتماعی و حتی خواننده‌ای که تنها برای مردم می‌خواند و با مردم بودن را تنها حاصل و نتیجه ده‌ها سال فعالیت هنری‌اش می‌داند. سوال این است که چرا هر کسی به درجه‌ای از محبوبیت فراگیر رسید، باید به هر نحوی سرکوب شود، پرونده‌های متعددی را روبه‌روی خود گشوده ببیند و حتی عرض اندام گروه‌های فشار را شاهد باشد. برای احمد شاملو که چهره‌ای محبوب در عرصه ادبیات فارسی است و جامعه تلاش می‌کند در قبال نام او با احترام رفتار کند، مستندی ساخته و در شب سالمرگ‌اش از سیمای ملی پخش می‌شود تا تخطئه شود. عادل فردوسی‌پور باید بعد از ۲۰ سال برنامه محبوب و فعالیت گسترده‌اش در تلویزیون به دلخواه یک مدیر تازه‌به‌میدان آمده کنار گذاشته می‌شود.

صدای محمدرضا شجریان چهره فاخر و نامدار موسیقی اصیل ایرانی ممنوع اعلام می‌شود. در یک حرکت ویژه از سوی دادگاه ویژه روحانیت، محسن آقامیری روحانی جوان و اهل تعامل با جوانان، خلع لباس می‌شود، چون منتقد فعالیت‌های دینی برخی از هم‌سلکان خود است و… که اگر بخواهیم فقط چند نمونه سال‌های اخیر را بیان کنیم، به بیش از تمامی صفحات این شماره از روزنامه نیاز است.

چرا از محبوبیت می‌ترسیم؟ پاسخ به این پرسش واضح و آشکار است؛ ما از محبوبیت این چهره‌ها می‌ترسیم چون بعنوان افراد یا گروه‌های مرجع، جامعه به آرا و نظرات آنها احترام می‌گذارد ، به آنها اعتماد د دارد و از آن تبعیت می‌کند. خوب، اگر روزی همین چهره محبوب رایی داد که دلخواه قدرت‌طلبان نیست یا در مقابل جریانی قرار گرفت که علاقه‌مند است نهادهای مرجعی همچون دولت و مجلس را در دست داشته باشد، تمامی رشته‌های قدرت‌طلبان و تمامیت‌خواهان، پنبه خواهد شد. دقت کنید! محبوبیت این افراد از سوی شخصیت‌های حقیقی و حقوقی‌ای نقض می‌شود که گرایش‌های اجتماعی و سیاسی خاصی دارند: گرایش‌های اصول‌گرایی.

گروه‌های مرجع که هستند؟

افراد برای شکل دادن به باورها و عقاید خود و همچنین برای چگونگی عملکردهای خود در عرصه‌های مختلف، خود را با گروه‌هایی متشکل از افرادی که عقاید و عملکرد آنها را نمونه می‌پندارند، مقایسه می‌کنند و از این طریق به ترسیم هویت خودشان می‌پردازند. این گروه‌های مورد مراجعه که از آنها پیروی می‌شود «گروه‌های مرجع» نامیده می‌شوند. گروه‌های مرجع بدین لحاظ که الگوهایی را برای داوری و ارزیابی فرد از خود، تشکیل می‌دهند، اهمیت بالایی دارند. بنابراین افراد برای آنکه رفتار، استعداد، ظواهر بدنی، ارزش‌ها و بسیاری دیگر از خصوصیت‌های خود را بیازمایند و ارزیابی کنند، نیاز به معیارهایی دارند که از طریق گروه مرجع در اختیارشان قرار می‌گیرد.

ویژگی‌های گروه‌های مرجع

پیش از اینکه مطلب خود را ادامه دهیم؛ تاکید می‌کنیم که قصد نداریم همه چهره‌های دارای محبوبیت را تایید کنیم. جامعه ایران به دلیل پرتاب شدن از مراحل مختلف اجتماعی و نه حرکت پله به پله، در استفاده از تکنولوژی دچار سردرگمی و گاه اشتباه است. شبکه اجتماعی اینستاگرام که از مولفه‌های شناخت میزان محبوبیت افراد مختلف است، پر است از افرادی در حوزه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی که با فعالیت نازل خود طرفداران قابل توجهی دور خود جمع‌کنند. اما اتفاقاً این افراد نتوانسته‌اند نقش مرجع در زمینه های سیاسی ایفا کنند؛ مثال نغز آن امیرحسین مقصودلو معروف به «امیر تتلو» است که مردم به درخواست او برای رای دادن به یکی از کاندیدای ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ را وقعی ننهادند چون از اعتبار و وجاهت لازم بعنوان مرجع سیاسی برخوردار نیست….