یک – آقای کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان را برادرانه دوست دارم. ویژگی‌های اخلاقی ارزنده‌ای دارد که قابل ستایش است، از جمله ساده‌زیستی. چون از امروز تا قیامت قصد نامزدی در هیچ انتخاباتی را ندارم، این جمله‌ام قطعا حاوی تملق و خدای ناکرده دروغ نیست.
دو – موقعیت شغلی آقای کدخدایی و دیگر سخنگویان سازمانها و دستگاهها کاملا قابل درک است‌. یعنی هرگز نباید آنچه را می‌گویند لزوما به حساب اعتقاد و باورشان گذاشت. هرچند که در برخی موارد هم با آنچه که می‌گویند موافقند. بعلاوه، هرچند که آقای کدخدایی گاه و بیگاه سخنانش طابق النعل بالنعل شبیه مااصولگراها ست، اما خصلت انصاف و حریت در او انصافا پررنگ است.
سه – با این همه در گفته‌های دیروز ایشان به خصوص در باره بودجه، نکاتی بود که قابل نقد است. ایشان گفته است بودجه شورای نگهبان از پول توجیبی برخی مسئولان کمتر است. من حساب جیب مسئولان را ندارم اما با توضیح آقای کدخدایی معلوم می‌شود بعضی مسئولان پول توجیبی‌شان بیشتر از ۱۰۵ میلیاردتومانی است که در بودجه شورای نگهبان امده است. خب،ایشان حساب وکتاب همین یک قلم را در اختیار رسانه‌ها بگذارند تا مسئولان پاسخ دهند.
اما نکته مهمتر این است که تکثیراشکال،رفع اشکال نمی کند. آقای کدخدایی نمی تواند با این توجیه که فلانجا فلان کس فلان مقدار بودجه دارد، بودجه هنگفت شورای نگهبان را توجیه کند.گیرم همه خلاف کنند،آیا این مجوز برای شورای نگهبان هم می شود؟
سخنگوی محترم در پاسخ به اینکه چرا در سال۹۷ که انتخابات برگزار نمی شود ۵۰میلیارد تومان به شورای نگهبان اختصاص یافته  پاسخ داده اندکه این اعتراض توهین به کارشناسان سازمان برنامه و بودجه است! به نظر می آید اگر آقای کدخدایی کلاهشان را قاضی کنند می پذیرند که باید محاسبه کنند خروجی بودجه شان چیست؟ یعنی همانطور که در مدیریت، پارامتری به نام “قیمت تمام شده” وجود دارد، در اینجا هم به بررسی ارقام بپردازیم.
اگر فرض کنیم شورای نگهبان فقط برای نظارت بر انتخابات، سالی ۵۰ میلیارد تومان بودجه بگیرد. این رقم هر ۴سال (که یک انتخابات برگزار می‌شود) بالغ بر ۲۰۰ میلیارد تومان می‌شود. محصول این ۲۰۰میلیارد چیست؟ انتخاب ۲۹۰ نماینده و یک رئیس‌جمهور. فرض کنیم سه چهارم این مبلغ (یعنی ۱۵۰میلیارد) برای انتخابات مجلس و مابقی در انتخابات ریاست جمهوری صرف شود.
اگر ۱۵۰میلیارد را به ۲۹۰ نماینده تقسیم کنیم، عدد ۵۱۷ میلیون تومان به دست می آید و به این معنی است که فقط هزینه نظارت بر انتخاب هرنماینده ۵۱۷ میلیون تومان است. اگر طور دیگری محاسبه کنیم و فرض کنیم بودجه ۱۵۰میلیاردی، صرف تایید صلاحیت ۶۳۰۰ نفر(تعداد تایید صلاحیت شده‌های انتخابات اخیر مجلس همین تعداد است) می شود، قیمت‌تمام شده برای هر نامزد حدود ۲۴میلیون تومان می شود. حالا اگر ۱۵۰میلیاردتومان را به کل ۱۲۰۰۰نفری که کاندیدا شده اند(اعم از تایید یا ردصلاحیت شده) تقسیم کنیم سهم هر نفر ۱۲میلیون تومان می شود.
به نظر شما این رقم بالا نیست؟
اگر خشکه حساب کنید و همین پول را نقدا به کاندیداها داده شوند که کنار بروند مقرون به صرفه‌تر نیست؟!
چهار –  شورای نگهبان از سال ۹۰ به بعد بودجه‌ای در اختیار دارد که در ردیف‌ ۱۰۰۲۰۵۲۰۰۱به کمکهای بلاعوض شورای نگهبان به اشخاص حقیقی و حقوقی اختصاص دارد. رقمش در بودجه سالهای ۹۰ تا ۹۶ جمعا حدود ۱۶میلیارد تومان است و در بودجه ۹۷ هم قرار است ۳میلیارد تومان تخصیص یابد.
البته چنین بودجه‌ای البته با رقمهای بالاتر در اختیار برخی مدیران ارشد کشور هم هست و در جای خود باید در باره نحوه هزینه کرد ان سوال کرد. اما فی الحال از آقای کدخدایی می‌پرسم این رقم مصداق پول توجیبی نیست؟ و ضمنا کجا و چرا هزینه می‌شود؟ مگر شورای نگهبان، نهاد کمک‌رسان است؟
پنج – قطعا هر انتقاد مستندی نه تنها تضعیف نیست که چون به شفافیت می‌انجامد باعث تقویت هم هست.
منبع: خبرآنلاین/ نویسنده: محمد مهاجری