به مسیر ادامه دادیم و به مردان جوان عشایری از ایل بختیاری و قشقایی برخوردیم. ایران گرچه با جمعیتی ۸۰ میلیونی و رشد شهرنشینی مواجه بوده است اما هنوز هم جمعیت عشایری خود را حفظ کرده است. بزرگان ایل به ما چای تعارف می‌کردند و با دست گذاشتن روی قلب‌شان می گفتند به ایران خوش آمدید.
 نشریه ایرلندی «ایریش‌تایمز» با انتشار گزارشی به روایت مسافری از ایرلند پرداخته که همراه با چند جهانگرد ایرلندی و بریتانیایی دیگر اخیرا به ایران سفر کرده‌اند.

به گزارش آفتاب‌نیوز، ایریش‌تایمز به نقل از این جهانگردان می‌نویسد: «به شیراز رفتیم؛ ارگ کریم خان با برج مدور ۱۴ متری ارتفاع در مرکز آن شهر زیبا بود. لباس، صنایع دستی و فرش‌های ایران به همراه ادویه‌جات و ترشی‌جات را دیدیم. بیش از ۲۰۰ مغازه در حال فروش این محصولات بودند. آن‌چه توجه را جلب می‌کرد زعفران یا «طلای سرخ» بود که هزینه یک گرم آن ۶۵ دلار است؛ قیمتی حتی بیش از طلا. قدمت زعفران به بیش از سه هزار سال پیش در ایران بازمی‌گردد.»
روایت جهانگردان‌ایرلندی از سفر به‌ایران/بزرگان‌ایل با دست‌گذاشتن روی قلب‌شان می‌گفتند خوش‌آمدید/ از ترس‌پلیس دائما روسی‌مان را جلو می‌کشیدیم!
این نشریه می‌افزاید: «در ایران زنان مسن‌تر چادر سیاه می‌پوشند در حالی که زنان جوان‌تر با لباس‌های امروزی‌تر؛ با مانتو و روسری روشن هستند. البته پلیس امنیت اخلاقی نیز مجریان رسمی حجاب سفت و سخت در ایران هستند و چشمان ناظر که در همه جا دنبال پیدا کردن زنان بدحجاب می باشند. ما ۱۲ مسافر بی‌باک ایرلندی و بریتانیایی برای اطمینان از این که مورد هشدار آنان قرار نگیریم دائما روسری‌مان را جلو می‌کشیدیم. با مردم محلی چای می‌نوشیدیم. در قهوه‌خانه، آنان علاقمند به تمرین زبان انگلیسی با ما بودند‌! به آرامگاه حافظ شاعر بزرگ پارسی رفتیم؛ در آنجا شعری را از او به انگلیسی خواندیم که با استقبال مردم محلی مواجه شد. هر‌جا می‌رفتیم نه فقط زنان که مردان و دانش‌آموزان نیز به ما لبخند می‌زدند. زردالو تازه، انار و خرما به ما تعارف می‌کردند و می‌گفتند به ایران خوش آمدید.»
این نشریه در ادامه می‌افزاید: «در جاده و در مسیر پیج در پیچ از دنا گذشتیم، در جوار کو‌ه‌های زاگرس، شهر یاسوج در جنوب غربی ایران واقع شده بود؛ احاطه‌شده در دره‌های حاصل‌خیز و سرسبز و کوه‌های خیره‌کننده پوشیده از برف. اینجا استراحت‌گاه خانواده‌های محلی و بومی است. جایی برای هندوانه خوردن و صحبت کردن. به مسیر ادامه دادیم و به مردان جوان عشایری از ایل بختیاری و قشقایی برخوردیم. ایران گرچه با جمعیتی ۸۰ میلیونی و رشد شهرنشینی مواجه بوده است اما هنوز هم جمعیت عشایری خود را حفظ کرده است. بزرگان ایل به ما چای تعارف می‌کردند و با دست گذاشتن روی قلب‌شان می‌گفتند به ایران خوش آمدید.»