اگر اصولگرایان مجلس دهم در تلاش برای حفظ نیروهایشان و ممانعت از پیوستن‌شان به فراکسیون مستقلین هستند، فراکسیون امید مجلس که برچسب اصلاح‌طلبی خورده است،در یک ابهام به سر می برد«اعضای فراکسیون اصلاح‌طلب واقعی هستند؟»

مصطفی صادقی: اوضاع در جناح اصلاح طلبان این روزها متفاوت شده با آنچه که در برون‌داد رسانه ای آنها دیده می‌شود. این خفای درونی و بروز بیرونی البته در جایی مانند پارلمان اکنون بیش از هر جای دیگری نگاه ها را به خود جلب کرده؛ سوال این است «آنهمه دل‌آشوبگی که با صدای بلند به گوش همه رسانده شده حالا چرا آرام گرفته و هیچ خبری از اصلاح طلبی در بهارستان نیست؟» قبل از ورود به بحث حتما باید تکلیف یک سوال دیگر را مشخص کرد«آیا منظور از اصلاح طلبی در پارلمان، «دگر» بودن و تولید اپوزیسیون از پارلمانتاریست هاست؟» پاسخ این سوال حتما منفی است.

مبنای تحلیل پیش رو، خاصه آنجا که درباره اصلاح طلبی بحث می‌شود با «دگر» بودن و «هم صدایی» با اپوزیسیون زمین تا آسمان توفیر دارد. اینجا اصلاح طلبی به معنای تلاش برای رفرم و شعارهایی است که قبل از انتخابات توسط این طیف سیاسی داده شد. ساده تر بگوییم؛ همه بحث بر سر همان سخنانی است که اصلاح طلبان در انتخابات مجلس سر دادند، البته بدون قضاوت درباره درستی و نادرستی آن شعارها. به یک معنا سخن اینجا بر سر این گزاره شکل می گیرد که چرا اصلاح طلبان درون پارلمان شباهتی به اصلاح‌طلبان بیرون پارلمان ندارند. آیا تئوری و تاکتیک «نو» شدن، پوستی از اصلاح طلبان انداخته که قامت آنها را بی شباهت ترین شکل به صورت روزهای قبل از اسفند 94 کرده است؟ آیا همان سندروم شورای شهر است که آنها را در پارلمان هم به این روزگار دچار کرده است ؟

این متهم، مجرم نیست…
دیگر عادی شده؛ همه کاسه و کوزه‌ها را بر سر عارف می شکنند . می گویند او چندان همچسبی و قرابتی با اصلاح طلبی در مقام عمل ندارد. عارف را محافظه کاری می دانند که خود را با شرایط موجود وفق داده و حرف نزدن و سکوت را همراه کرده با فقدان تحرک سیاسی. می‌گویند تنها در حوزه نظر گاهی اکتیو است و البته هیچگاه نخواسته که یک همپوشانی میان نظر و عمل پدید آورد. نخواسته که عامل تحرک و فعالیت باشد برای فراکسیونی که رییسش شده است.

این‌ها را مخالفانش با صدای بلند می گویند؛ نکته اما این است که هر بلندی صدا مبنای درستی صدا نیست. بی پیرایه بگوییم محمدرضا عارف یا متهم این وضع اصلاح طلبان نیست یا اگر هم باشد نمی توان او را در صف اول متهمان نشاند. اشکال در جای دیگری قابل رویت است؛ کنکاش کنیم به خوبی آن را خواهیم یافت.

گام‌های اصلاح‌طلبانه از شورا تا مجلس
وقایع سال 88 برای اصلاح طلبان بسیار گران تمام شد. آنها از روزگار خوششان آنقدر دور شدند که کسی گمان نمی برد این زاویه نشینی تا سال های نزدیک به اتمام برسد. همین هم شد، همبستگی سیاسی میان آنان چنان آسیب دیده بود که ترمیمش برای بازگشت به عرصه قدرت رسمی آن هم با نسبتی که میانشان با حاکمیت شکل گرفته بود بسیار سخت و حتی ناممکن به نظر می‌رسید. «زمان»؛ آنها به این فاکتور نیاز داشتند، راه دیگری نبود.

ناگهان یک انتخابات به یاری آن ها آمد. پارلمان شهری که رقیب یک بار از آن برای رسیدن به قدرت بهره ای حیاتی برده بود حالا مقابل آن ها هم قرار داشت. هدف این بود«باید روزگار خوش سابق را به امروز بکشانیم». تلاش ها برای ترمیم همبستگی های آسیب دیده آغاز شد و اراده «هم پیوندی» عنصری برای کنار گذاشتن دلخوری های داخلی شان شد.

حالا اما یک مساله اصلی وجود داشت، چهره های شاخص قبلی، مجال سیاست ورزی نداشتند . آنها در سطح حاکمیت با چالش «عدم اعتماد» و در سطح اجتماع با چالش «ریسک شکست» مواجه بودند . تصمیمشان این شد؛ از «چهره های در راه » بهره می گیریم . آنها تاکتیک « نو شدن» را برگزیدند. به چهره های جدید مجوز رویت پذیری دادند تا برایشان جنبش ایجاد کنند .

همه «شهر» را نگرفتند اما گمانشان این بود که آنچنان کرسی دارند که شهردارشان را راهی ساختمان بهشت کنند . این سرخوشی اما عمر زیادی نداشت . «چهره های در راه » جدای از اینکه رسم سیاست نمی دانستند چندان هم اصلاح طلب نبودند. روز انتخاب شهردار همه چیز برای تصمیم سازان معلوم شد. نکته اما این بود که آنها راهی جز تاکتیک « نو ، نو » نداشتند. باید از وضع حیات گیاهی به حیات نباتی سیاسی می رسیدند. شهرداری را دادند تا هزینه تاکتیک تازه شان را هم پرداخت کرده باشند.

همان زمان انتخابات ریاست جمهوری را هم داشتند، باز همان چالش های «عدم اعتماد»، «زمان» و «ریسک شکست» گریبانشان را گرفته بود. ریاست جمهوری را به اشتراک گذاشتند تا با حداقلی از عواید شراکت، صندلی هایی از پاستور را به دست آورند . همین هم شد ؛ حالا آنها می خواستند «اعتماد سازی» با حاکمیت را درست در شرایطی که «زمان» هم سپری می‌شد آغاز کنند تا شاید بتوانند در روزگاری نه چندان دور با حضور شاخص تر در رقابتی دیگر حتی «ریسک شکست» را هم پذیرا شوند. انتخابات مجلس دقیقا همان موعد هدف گذاری شده بود.

ریزش آنها در مرحله تایید صلاحیت ها اگر چه که اصلاح طلبان را به ائتلافی با برخی اصولگرایان و جریان حامی دولت رساند اما هر چه بود چهره های قابل شماری از آنها راهی بهارستان شدند تا پارلمانتاریست شوند. آرزو بر آورده شد؛ راه بازگشت و حضور در قدرت رسمی حالا هموار بود . بر اساس فهرست منتشر شده اکنون اصلاح طلبان بخشی قابل توجهی از آرایش سیاسی مجلس دهم را شکل می دادند. به پارلمان که رسیدند شعاریشان یکی یکی مرور شد. «زمان» که گذشت خبری از تحقق آن حرف ها نشد. اتفاقات تازه هم که افتاد «بی عملی» بر جمعیت آنها توفیق یافت. برخی، بدبینانه می گویند سیر رفتار این اصلاح طلبان از حالت سینوسی به نزولی تغییر هم یافته است.

حالا تحلیگران در فضایی از رصد تحرکات این اصلاح طلبان در ماه های گذشته دنبال پاسخ این سوال می گردند که چرا این اصلاح طلبان پارلمنتاریست، اصلاح طلب نیستند .

چندان دور از واقعیت نیست که گفته شود اصلاح طلبان در فقر چهره های اصلاح طلب مجوزدار که یک دلیلش عدم زایش و رویش در سال های بعد از دوم خرداد است و دلیل مهم دیگرش ریزش های سال های منتهی به دهه نود به «چهره هایی تازه» متوسل شدند که از اصلاح طلبی تنها «پُز»آن را یدک می کشیدند. آن چهره های در راه که به یکباره مجوز رویت پذیری یافته بودند، نشدند آن چهره های آلترناتیوی شدند که انتظار تصیم سازانشان بود. فراکسیون امید که محل همنشینی این اصلاح طلبان شده است حالا بی رمق تر از همیشه ، آشفتگی سامان خود را به نظاره نشسته است. انتقاد برخی این است که این ضعف از کادر رهبری فراکسیون نشات می گیرد حال آنکه تحلیل شرایط موجود به رصدگران مسایل سیاسی می گوید آنچه دقیقا رخ داده این است که پارلمانتاریست های اصلاح طلب چه با عارف و چه بی عارف، بروندادی بیش از این ندارند .

هر چه هست اکنون یک زمزمه ، تصمیم سازان اصلاح طلب را می آزارد. آن زمزمه این است :« آنها که امروز سکوت کرده‌اند ممکن است روزی خودمختارانی شوند که یا برای لیدرهایشان پدیده گریز از مرکز را برجای می گذارند و به مستقل‌هایی با هویت تازه تبدیل می‌شوند یا حتی شاید کسانی از آنها چمدانشان را بسته به جایگاه جناح رقیب کوچ کنند.»

شاید منصفانه این باشد که بگوییم جز این پوست اندازی راهی برای تصمیم سازان جناح باقی نمانده بود. اما باید این را هم گفت:«صاحبان تصمیم در جناح رو دست خورده اند، این پارلمانتاریست ها اصلاح طلب نیستند! »