علی دایی بی‌شک یکی از موفق‌ترین فوتبالیست‌های ایران در زمینه تجارت است. او با سخت‌کوشی و سیستم شفاف مالیاتی توانسته در تجارت هم موفق باشد.

آریا صالحی: علی دایی را این‌روزها روی بیلبوردهای شهر و در تبلیغات تلویزیونی می‌بینید. او بی‌شک بیزنس‌من‌ترین چهره ورزش یا حتی اصلا سلبریتی ایران است. بالاتر از همه هنرپیشه‌ها، چهره‌های اجتماعی و ورزشی‌ها. او حالا یک بیزنس‌من موفق است. خیلی موفق‌تر از یک مربی فوتبال. علی دایی که روزگاری رفته بود به شریف که یک مهندس معمولی شریف شود، سر از فوتبال در آورد و حالا یک مولتی‌میلیاردر است. یک جوان موفق و بی‌شک موفق‌ترین ایرانی از نظر شهرت در جهان. او که از سرش بیشتر از همه دانش‌آموختگان شریف استفاده کرده است. چه با گل‌هایی که در زمین فوتبال زد و چه گل‌هایی که در موفقیت اقتصادی برای زندگی شخصی‌اش زده است.

پسری که بیش از همه شریفی ها با سرش پول ساخت!
علی دایی در دهه 70؛بی‌شک هیچ‌کس باورش نمی‌شد او روزی بتواند اینچنین مرزهای موفقیت را درنوردد. بازیکنی که خوب سر می‌زد ولی تکنیک نداشت. به قول علی پروین حتی دو تا روپایی نمی‌توانست بزند اما قابلیت‌هایی داشت که هیچ‌کدام از هم‌نسلانش نداشتند. پسری از خانواده‌ای معمولی آمده بود تهران که درس بخواند و دانشجوی شریف باشد. او اما رفت به تست تیم تاکسیرانی و شد آقای گل. سال بعدش با ناصر حجازی آشنا شد و در کشاورز خوش درخشید و بازیکنی چند ده میلیونی شد. وقتی برای بازی در پرسپولیس قرارداد 40 میلیون تومانی بست، همه نصف این پول را می‌گرفتند.بعد لژیونر شد و رفت قطر و بعد هم آلمان. علی در سال‌هایی داشت میلیاردی می‌گرفت که متوسط حقوق در ایران 200 هزار تومان بود. او کندن را از همان‌جا شروع کرد.

خصلت آذری بودن علی را در علم معاش هم موفق‌تر از همه هم‌نسلانش کرده بود پس وارد کار تولید شد. بچه‌های تیم 98 در یک بزنگاه تاریخی توانستند خوب پول بسازند. صعود به جام‌جهانی آنها را اسطوره‌ای کرد. این‌قدر برند شده بودند که انگار دیگر نیاز به هیچ مجوزی نداشتند. آنچه در ادامه می‌خوانید روایتی است از اکبر استاد‌اسدی عضو تیم ملی 98:«وقتی تیم‌ملی رفت جام‌جهانی به همه بچه‌های تیم‌ملی یک واحد تجاری در مجتمع میلاد نور دادند. به همه غیر از من و ابراهیم تهامی. فکر کنم سهم ما را هم علی دایی گرفت.» این جمله را او بارها به شوخی جلوی خود دایی هم گفته و او می‌خندد. ماجرا این است که آن زمان فرصتی طلایی شد برای دایی و دوستانش در تیم 98. بی‌شک آنها پولدار‌ترین نسل ورزشی کشور هستند و هنوز هم از عوایدش استفاده می‌کنند. مثلا احمدرضا عابدزاده وقتی با تیم 98 از ملبورن برمی‌گشت با خود بار سمعک آورده بود که برای ورودش به کشور مشکلات گمرکی پیدا کرد. او همان زمان کلی جایزه گرفت. درست مثل بقیه. مهرداد میناوند مثلا می‌گفت:«من و کریم باقری دو خانه بزرگ در خیابان جردن گرفتیم. من خانه‌ام را به خاطر مکلاتی که در زندگی‌ام رخ داد ، فروختم اما کریم واحدش را اجاره داده به سفیر سوئیس و دلاری اجاره می‌گیرد.» کریم البته کلی کامیون دارد و چند کارخانه.
منصوریان هم زد به کار تجارت غذا و البته وارد کردن قطعات کامپیوتر. او هم اوضاع خوبی دارد. مهدوی‌کیا به کار بیزنس زیبایی مشغول شد و البته کار با برندهای پوشاک آلمانی.
دایی اما در این جمع یک استثناء بود. او تولیدی پوشاکش را خیلی سریع گسترش داد و درس به وقتش افتاد به بیزنس‌های مسکن.

برند دایی در مسکن

حتما شده به گوشه و کنار ایران بروید و در مناطق خیلی شیک بشنوید فلان ملک برای علی دایی است. دایی اسمش برند شده بود. مثلا او از طالقان تا شمال و کیش ، املاکی دارد که همه را خیلی پایین‌تر از قیمت واقعی‌شان خریده است. یکی از دوستانش می‌گوید:«علی کلی ملک دارد که آنها را خیلی پایین‌تر از قیمت واقعی و به اصرار مالکین‌شان خریده است. چون مالکان می‌دانند وقتی علی جایی ملکی داشته باشد. ارزش کل آن محل بالا می‌رود. مثلا ملک متری 10 میلیون تومانی را به علی می‌دهند 2 میلیون و نام علی باعث می‌شود باقی‌اش را متری 15 میلیون تومان بفروشند.»
ویلاهای دایی در منطقه چیلک شمال یا واحدهای تجاری و مسکونی‌اش در جزیره کیش را از این دست سرمایه‌گذاری‌ها می‌دانند. حتی مثلا او در خیلی از مجتمع‌های تجاری بزرگ و جدید در تهران، اولین فروشگاه‌ها را افتتاح می‌کند. از مدرن الهیه تا الماس ارتش یا ارگ تهران و کلی جای دیگر. دایی تقریبا همه جا هست و این حضورش به تمام این برندها اعتباری اضافی می‌بخشد. دایی نامش را خرج این برندها می‌کند و سهمش را هم به قیمت می‌گیرد و اعتبار می‌بخشد.
مونوپل برندهای معتبر پوشاک ورزشی!

برندهای رسمی آدیداس، نایکی، ریبوک، لوتو و … اصلا بهترین‌های پوشاک ورزشی دنیا، هرچه هستند و به ایران می‌آیند ، قبل از همه نمایندگی اول‌شان می‌‌رسد به علی دایی. درحالی‌که علی دایی خودش برند شخصی دارد، چرا او؟ برای اینکه کسی بهتر از او در برندینگ ، کمک این تولیدی‌های نامی نمی‌کند. الان دایی آدیداس را از نمایندگی ادیب‌اسپورت گرفته و فروشگاه معروف منیریه‌اش شده نمایندگی آدیداس. در فروشگاه یوسف‌آباد ریبوک و لوتو دارد. در ارگ تجریش انحصارا ریبوک کار می‌کند و به تازگی در الماس بزرگراه ارتش نمایندگی نایکی راه انداخته است. همه این‌ها فروشگاه‌هایی سودده و موفق هستند و دایی به‌خوبی اداره‌شان می‌کند. او رسما برای این کارها وقتی نمی‌گذارد اما شریک تجاری‌اش مسعود ، تقریبا مسئول رسیدگی به همه این اموال است.

علی دایی و برند غذا!

اینکه علی دایی چقدر از غذا سر در می‌آورد را تقریبا همه موافقند می‌شود درباره‌اش گفت هیچ. او اما صاحب یک برند است. برند غذایی فرانسوی در ایران. کجا؟ یک طبقه کامل از ارگ تجاری تجریش. یکی از دسوتانش برند غذایی avenue را وارد کرده و با آن تجارت می‎کند. دایی شاید در این پروژه غیر از نامش هیچ وارد نکرده اما در همان اپنینگ این فودکورت ، نام دایی مثل بمب صدا کرد. پس حالا او حق دارد بخش عمده‌ای از این تجارت را برای خود بداند. یکی از نزدیکان به دایی می گوید:«وقتی قرار شد در این فودکورت شریک شود ، یک هفته ای از همه کارهایش زد. هر روز می رفت آنجا تا مردم ببینندش . خودش حتی درباره کیفیت غذاها از مشتریان می پرسید تا کاملا مطمئن باشد کیفیت غذاها خوب است و همه بدانند این تجارت علی دایی است و به اعتبار او بیایند.»

 

تجارت سنگ‌های زینتی
آنهایی که علی دایی را می‌شناسند،می‌دانند علاقه‌ای ویژه به سنگ‌های قیمتی دارد. در این بین اما هیچ سنگی را قدر الماس دوست ندارد. دایی این علاقه به سنگ‌های قیمتی را در انگشترهایی که به دست دارد، بارها به رخ کشیده. او البته دستی هم بر آتش تجارت سنگ‌های قیمتی دارد. گالری جواهر همسرش در مجتمع مدرن الهیه ، اولین نمایش رسمی از حضور برند دایی در تجارت جواهرات و سنگ‌های قیمتی است. او بزودی شعبه دوم این تجارتش را در مجتمع الماس کریم‌خان هم افتتاح می‌کند.

 



روی بیلبوردها
علی دایی حالا به خیابان‌ها آمده است. او با الماس کریم‌خان از بیزنس جدیدش رونمایی کرده است. یکی از دوستان دایی این پروژه ساخته شده توسط شهرداری را که هزاران میلیارد ارزش دارد، به جای طلبش برداشته و از دایی خواسته تا شریکش باشد در راه نقد کردن این سرمایه. دایی حالا بخشی از این پروژه را در اختیار دارد. او برای این پروژه وارد پروسه‌ای شده است که حالا برایش از نامش در تبلیغات بیلبوردی هزینه می‌کند.
دایی که حالا در پنت‌هاوس گرانقیمتش در یکی از برج های معروف تهران زندگی می‌کند، بهتر از هر فوتبالیست و سلبریتی دیگری توانسته از نامش پول بسازد. او که به درستی می‌داند، برند نام دایی ، برند تولید خیارشور نیست و می‌داند چطور نقدش کند. چندی قبل وقتی قرار به پخش تیزرهایش از تلویزیون شد به مشاوران تبلیغاتی اش تاکید کرده بود این تصاویر بیشتر از روزی یک بار در بهترین تایم پخش تلویزیونی روی آنتن نرود و گفته بود:«این تبلیغ، تبلیغ خیارشور نیست که زیاد پخش شود!»