حسن یزدانی توانست در المپیک ریو پس از 16 سال ایران را در کشتی آزاد صاحب مدال طلا کند.

 زاوش محمدی: حسن یزدانی جوان 21ساله جویباری کاری در ریو کرد که پیش از آن نه رضا یزدانی از پسش بر آمده بود نه کمیل قاسمی و نه علیرضا رضایی و …! یزدانی توانست پس از 16 سال مدال طلای کشتی آزاد را برای ایران در المپیک کسب کند. یزدانی در ریو چنان کشتی می گرفت که انگار غیر از کشتی کار دیگری هم دارد و باید زودتر حریفش را شکست دهد و برود. او تا پیش از فینال در کمتر از 9 دقیقه حریفانش را شکست داده بود و در بازی پایانی با گودیوف روس سرشاخ شد. مصدومیت های پی در پی گودیوف روی اعصاب همه ایرانی ها رفته بود اما حسن با زیرکی خود توانست در ثانیه های پایانی از حریف روسش امتیاز بگیرد و قهرمان المپیک شود. ما با او گپی زده ایم که خواندن آن خالی از لطف نیست:

حسن یزدانی چه شد که کشتی گیر شد؟
من در شهر جویبار به دنیا آمدم و کشتی را از کودکی شروع کردم. جویبار پایتخت کشتی جهان است و همه پسرها عاشق این رشته هستند. منم مثل همه ازنوجوانی زیر نظر امید اسماعیل پور کارم را شروع کردم. بعد از یک سال کارم را با همت مسلمی ادامه دادم و تاکنون در کنار ایشان تمرین می کنم. البته خانواده ما هم کشتی گیر بودند. برادر من کشتی گیر بود که به خاطر بعضی مسائل از این رشته کناره گیری کرد.

جویبار، قائمشهر و ساری کشتی گیرهای زیادی به تیم ملی معرفی کرد،الگوی حسن یزدانی کدام کشتی گیر بود؟
اولین تصویری که از کشتی در ذهن من است بازی های جام جهانی 2002 تهران بود.آن زمان پنج سال داشتم ومهدی حاجی زاده توانست قهرمان جهان شود. یادم می آید حاجی زاده وقتی وارد جویبار شد استقبال باشکوهی از او به عمل آمد و تا چند سال همیشه از او اسم می بردند و من همان دلم خواست چنین فضایی را تجربه کنم. از آن زمان به بعد به کشتی علاقه مند شدم و از یازده سالگی به صورت حرفه ای وارد دنیای کشتی شدم.

می شود گفت مهدی حاجی زاده اولین بار نام جویبار را درجهان مطرح کرد و رضا یزدانی و شما این راه را ادامه دادید
جویبار و اصولا مازندران کشتی گیرهای زیادی به تیم ملی معرفی کرده است. از امامعلی حبیبی گرفته تا عزیز واگذاری، عسگری محمدیان، برادران طیبی، بابک نورزاد، مهدی حاجی زاده، رضا یزدانی و مسعود اسماعیل‌پور و خیلی هایی که الان حضور ذهن ندارم. مازندرانی ها و مخصوصا جویباری‌ها عاشق کشتی هستند و مخصوصا در فصل تابستان همه سالن های کشتی پر می شود و حتی به شهرهای اطراف برای تمرین می روند.

از امامعلی حبیبی نام بردی. می دانی این روزها تو را با امامعلی حبیبی ببر مازندران مقایسه می کنند؟
دوستان لطف دارند اما من کجا امامعلی حبیبی کجا. او واقعا افسانه‌ای بود. همه کشتی هایش را در کمتر از دو دقیقه پیروز می‌شد و من شنیدم او مثل ببر روی تشک می رفت تا حریفش را شکست دهد.

همین روحیه جنگندگی که در تو هست دلیل شده تا تو را با حبیبی مقایسه کنند.
من از در دوران کودکی در کشتی سختی کشیدم. تمرینات ما بسیار طاقت فرسا بود و حتی من در بازه ای از این ورزش زده شده بودم. من برای رسیدن به این جایگاه خیلی تلاش کردم و هرگز به افتخاراتی که کسب کردم قانع نشدم. من در 16 سالگی توانستم مدال برنز مسابقات قهرمانی آسیا را کسب کنم و 20 روز بعد هم در مسابقات قهرمانی جهان مدال نقره کسب کردم. من برای رسیدن به این جایگاهم خیلی تلاش کردم و خدا را شکر همیشه پاسخ تلاش هایم را گرفتم و توانستم جواب اعتماد خانواده ام را بدهم.

بعد از مسابقات المپیک به تو لقب پلنگ مازندران را دادند. نظرت در این مورد چیست؟اصلا دوست داری به تو پلنگ بگویند؟
اولا اینکه پلنگ مازندران آقا رضا یزدانی است. او واقعا کشتی گیر بی‌نظیری است و در المپیک لندن با بدشانسی و مصدومیت از دور مسابقات کنار رفت و در ریو هم همه دیدند که داورها سر او را بریدند. من اصلا به این لقب ها توجه نمی کنم و هیچ علاقه ای به این مسائل ندارم و فقط به اهداف خودم فکر می کنم.

به سراغ بازی‌های المپیک برویم. خودت خیلی دوست داشتی با جردن باروز کشتی بگیری، درسته؟
بله. جردن باروز کشتی گیر خیلی خوبی است و تا پیش از المپیک رکورد خیلی خوبی از خودش به جای گذاشته بود و همواره برابر کشتی گیران ایرانی پیروز بود. من خیلی دوست داشتم با باروز روبرو شوم تا به رکورد شکست ناپذیری اش مقابل ایرانی ها پایان بدم اما در مرحله های اول از گدیوف شکست خورد.

مسابقه با گودیوف چطوربود؟ مصدومیت های پی در پی او خیلی عصبیت کرده بود
بله خیلی. او امتیاز گرفته بود و من نیاز به امتیاز داشتم تا بتوانم پیروز شوم. اودفاع می کرد و من تا می آمدم راه نفوذ پیدا کنم او درخواست پزشک می داد و داور بازی را قطع می کرد. اما آقای خادم مدام با من حرف می زد و با توصیه و حرفهای که ایشان کنار تشک با من زد توانستم بر عصبانیت خودم غلبه کنم و به هدفی که می خواستم برسم.

در آن لحظات به چه چیزی فکر می کردی؟
من پیش از آمدن به المپیک تنها یک هدف داشتم و آن هم مدال طلا بود.من برای رسیدن به المپیک و حتی رسیدن به فینال خیلی سختی کشیدم. در آن چند دقیقه همه آن سختی ها جلو چشمم آمد و فقط به این فکر می کردم هدف من طلاست و خدا را شکر می کنم که توانستم دل پدر و مادرم و مردم کشورم را شاد کنم.

 

در مصاحبه ای گفته بودی بعد از اینکه از سکوی پایین آمدی هیچ حسی نداشتی. چطور ممکن است مدال طلا را گرفته باشی و حسی نداشته باشی؟
من بعد از فینال و تا زمان گرفتن مدال خیلی خوشحال بودم اما وقتی از سکو پایین آمدم همه چی برایم تمام شده بود و به چهار سال آینده فکر می کردم. هیجان قهرمانی و المپیک همان زمان که از سکو پایین آمدم تمام شد. هیجانم روی تشک بود و سکو. الان برای مسابقات آینده انگیزه دارم و به فکر مسابقات جهانی سال آینده هستم.
من نمی خواهم زود از صحنه ورزش حرفه ای حذف شوم و از الان به مدال المپیک توکیو فکر می کنم.

تو در یک مصاحبه دیگه گفته بودی حواسم هست راه بعضی ورزشکار ها را نروم. منظورت از این حرف چیست؟
ما در ورزش مان ورزشکاران زیادی داشتیم که قهرمان و معروف شدند اما بعدش به سرعت محو شدند و همه اسم آنها را فراموش کردند. بعضی ها تا معروف می شوند و به جایی می رسند، دچار حاشیه و خودشان را گم می کنند. من خدا را شکر خانواده و پدری خوب دارم که همواره حواسش با من هست و من هیچ کاری را بدون هماهنگی با او انجام نمی دهم. من هنوز 21 ساله هستم و راه زیادی برای رسیدن به موفقیت های بیشتر جلو من است. می خواهم دو المپیک دیگر کشتی بگیرم.

روزی که کشتی را شروع کردی، فکر می‌کردی به مدال طلای المپیک برسی؟
هیچ کس از آینده خودش خبر ندارد؛ اما طبیعتا آرزوی هر ورزشکاری رسیدن به طلای المپیک است و خوشحالم به این آرزویم رسیدم.

از حالا برنامه چیست؟ می دانی که دفاع از عنوان قهرمانی سخت تر کسب قهرمانی است!
همین طور است. بعد از المپیک چند هفته‌ای را به استراحت پرداختم و به زودی تمریناتم را شروع می کنم تا به امید خدا بتوانم در میدان‌های پیش رو باز هم برای کشورم افتخار کسب کنم.

راستی تو با رضا یزدانی علاوه بر اینکه همشهری هستید نسبت فامیلی هم دارید؟
بله اما نسبت‌مان دوراست. پدر آقا رضا، پسر عموی پدربزرگ من است.

علیرضا دبیر پس از کسب مدال طلا از رئیس جمهور خواست تا به او اجازه تحصیل بدهند و تا مقطع دکتری تحصیل کرد. تو برنامه ای برای تحصیل نداری؟
من در حال حاضر دانشجوی داشنگاه قائمشهر هستم و خیلی دوست دارم تا مقاطع بالاتر هم به تحصیلم ادامه دهم.

حرف آخر؟
از همه کسانی که در این سال ها برای من زحمت کشیدند تا به این مرحله برسم ممنونم و امیدوارم توانسته باشم با این مدال بخشی از محبت های شان را جبران کنم. از شما و همکاران تان هم ممنونم و از مردم خوب ایران التماس دعا دارم.